مترادف و متضاد

دافع

دافع اب

دافع حشرات

دافنه

<hr> مترادف دال : حاکی، مشعر، رهنما، هادی، کج، منحنی، عقاب، کرکس، نسر

مترادف دال : حاکی، مشعر، رهنما، هادی، کج، منحنی، عقاب، کرکس، نسر

دال

دال بر اثبات

دال بر مکان

<hr> مترادف دالان : تونل، دهلیز، راهرو، گذرگاه، نقب

مترادف دالان : تونل، دهلیز، راهرو، گذرگاه، نقب

دالان

دالان سرپوشیده

دالبر

<hr> مترادف دام : بند، تله، تور، جال، نژنگ، چهارپا، دواب، ستور <hr> متضاد دام : دد

مترادف دام : بند، تله، تور، جال، نژنگ، چهارپا، دواب، ستور متضاد دام : دد

دام

دام افکندن

دام افکنی

دام برای انسان

دام بلا

دام دام

دام پرور

دام گستردن

دام یا تور

داماد

داماد شدن

<hr> مترادف دامان : دامنه، دامن، حاشیه، کناره

مترادف دامان : دامنه، دامن، حاشیه، کناره

دامان

دامبل

دامدار

دامداری کردن

<hr> مترادف دامن : پاچین، شلیطه، حاشیه، دامنه، دامان، ذیل، زیر، طرف، کناره

مترادف دامن : پاچین، شلیطه، حاشیه، دامنه، دامان، ذیل، زیر، طرف، کناره

دامن

دامن دار کردن

دامن دوختن

دامن رو

دامن زدن

دامن فنری

دامن لباس

دامن مردانه

دامن و پیراهن فنری زنها

دامن پیراهن

دامن ژوپن

<hr> مترادف دامنه : دامان، پایین، ذیل، زیر، دامن، سینه کش، شمول، گستره، انتها، دنباله، اطراف، دوره

مترادف دامنه : دامان، پایین، ذیل، زیر، دامن، سینه کش، شمول، گستره، انتها، دنباله، اطراف، دوره

دامنه

دامنه تپه

<hr> مترادف دامنه دار : فراخ، گسترده، وسیع، طولانی، مبسوط، مفصل

مترادف دامنه دار : فراخ، گسترده، وسیع، طولانی، مبسوط، مفصل

دامنه دار

دامنه کوه

دامنهدار

<hr> مترادف دامنگیر : رادع، مانع، دچار، گرفتار، مقید

مترادف دامنگیر : رادع، مانع، دچار، گرفتار، مقید

دامنگیر

دامپروری

<hr> مترادف دامپزشک : بیطار، بیطر

مترادف دامپزشک : بیطار، بیطر

دامپزشک

دامگاه

دامگستر

دامی

<hr> مترادف دامیار : دام گستر، دامی، شکارچی، شکارگر، صیاد <hr> متضاد دامیار : صید

مترادف دامیار : دام گستر، دامی، شکارچی، شکارگر، صیاد متضاد دامیار : صید

واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد