صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد
در هوا
در هوای ازاد
در هیختن
در هیچ مکان
در واقع
در وجه حامل
در ورودی قلعه های قدیم
در وسط قرار دادن
در وصف امدن
در وقت مناسب
در وهل ماندن
در پاسخ گفتن
در پایان افزودن
در پرس قرار دادن
در پرونده گذاشتن
در پس پرده
در پس کشتی
در پست معینی گذاردن
در پشت
در پشت سند نوشتن
در پهلو
در پوش
در پوشه گذاردن
در پی
در پی انجام خواهش های نفس
در پی شکار گشتن
در پی چیزی بودن
در پیش چشم نمودار کردن
در چنان درجه و یا فاصله
در چند
در چه خصوصیتی
در چه زمینه
در چه موقعیتی
در چهار دیوار نگاهداشتن
در چهار نسخه تهیه کردن
در چهارچوب یا کلاف قرار دادن
در چیزی را گرفتن
در چیزی کار گذاشتن
در کار دیگری مداخله کردن
در کارهای مالی داخل شدن
در کاغذ های یک ربعی چاپ شده
در کتاب یا دفتر ثبت کردن
در کجا
در کدام قسمت
در کدام محل
در کسوت
در کشتی تجارتی مسلح کار کردن
در کشتی سوار کردن
بیشتر