<hr> مترادف دمساز : انیس، خوگرفته، خوگیر، دمخور، دوست، موافق، مونس، ندیم، همدم، همراز

مترادف دمساز : انیس، خوگرفته، خوگیر، دمخور، دوست، موافق، مونس، ندیم، همدم، همراز

دمساز

دمساز شدن

دمسازی

<hr> مترادف دمش : نفحه، دم، نفس، دمیدن

مترادف دمش : نفحه، دم، نفس، دمیدن

دمش

دمشق

دمشقی

<hr> مترادف دمع : اشک، دمعه، سرشک

مترادف دمع : اشک، دمعه، سرشک

دمع

<hr> مترادف دمغ : بور، سرخورده، گرفته، مچل <hr> متضاد دمغ : شنگول

مترادف دمغ : بور، سرخورده، گرفته، مچل متضاد دمغ : شنگول

دمغ

<hr> مترادف دمل : آبسه، آماس، باد، ورم <hr> برابر پارسی : آبسه، آماسه، کورک

مترادف دمل : آبسه، آماس، باد، ورم برابر پارسی : آبسه، آماسه، کورک

دمل

دمل بزرگ

دمل دار

دمنده

<hr> مترادف دمه : دم، لبه، دم آهنگری، بخار، حرارت، گرما، گرمی

مترادف دمه : دم، لبه، دم آهنگری، بخار، حرارت، گرما، گرمی

دمه

دموبازدم

دمونستراسیون

<hr> برابر پارسی : مردم سالارانه

برابر پارسی : مردم سالارانه

دموکراتیک

<hr> برابر پارسی : مردم سالاری، مردمسالاری

برابر پارسی : مردم سالاری، مردمسالاری

دموکراسی

دموی

دموی بودن

<hr> مترادف دمپایی : پاچپله، پای افزار، کفش، نعلین

مترادف دمپایی : پاچپله، پای افزار، کفش، نعلین

دمپایی

دمکلفت

دمگاه

دمی

<hr> مترادف دمیدن : برآمدن، سرزدن، طلوع، وزیدن، رستن، روییدن، باد کردن، فوت کردن

مترادف دمیدن : برآمدن، سرزدن، طلوع، وزیدن، رستن، روییدن، باد کردن، فوت کردن

دمیدن

دمیدن در

دمیده شده

دمیر اغاسی

<hr> مترادف دنائت : پست فطرتی، پستی، دونی، رذالت، فرومایگی، ناکسی، نامردمی، نانجیبی، خست، لئامت <hr> برابر پارسی : پستی، فرومایگی، بی گوهری

مترادف دنائت : پست فطرتی، پستی، دونی، رذالت، فرومایگی، ناکسی، نامردمی، نانجیبی، خست، لئامت برابر پارسی : پستی، فرومایگی، بی گوهری

دنائت

<hr> مترادف دناست : پلیدی، چرکینی، کثافت

مترادف دناست : پلیدی، چرکینی، کثافت

دناست

دنایت ذاتی

<hr> مترادف دنبال : پشت، پی، تعاقب، دم، ظهر، عقب، قفا، متعاقب، واپس <hr> متضاد دنبال : پیش

مترادف دنبال : پشت، پی، تعاقب، دم، ظهر، عقب، قفا، متعاقب، واپس متضاد دنبال : پیش

دنبال

دنبال رو

دنبال زن افتادن

دنبال هم دویدن

دنبال کردن

دنبال کردن شغل

دنبال کردن پیگرد کردن

دنبال کننده

<hr> مترادف دنباله : ادامه، امتداد، عقب، عقبه، مانده

مترادف دنباله : ادامه، امتداد، عقب، عقبه، مانده

واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد