صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ش" - مترادف و متضاد
شکست خورده
شکست خورده گمراه
شکست دادن
شکست زمین
شکست غیر منتظره
شکست فاحش
شکست فاحش خوردن
شکست فاحش دادن
شکست مفتضحانه
شکست مفتضحانه خوردن یا دادن
شکست ناپذیر
شکست نخورده
شکست گرایی
شکستخورده
شکستن
شکستن هسته اتمی
شکستن و باز شدن
شکستنی
شکسته
شکسته بند
شکسته بندی
شکسته شده
شکسته نفسی
شکسته نفسی کردن
شکستهبند
شکستهنفس
شکستهنفسی
شکستگی
شکفت
شکفتن
شکفته
شکفتگی
شکل
شکل اجمالی
شکل اولیه
شکل دادن
شکل دادن به
شکل ده ضلعی و ده زاویه ای
شکل دهی
شکل سیخ
شکل عجیب و غریب
شکل عمده
شکل فرعی
شکل قیفی داشتن
شکل لوزی
شکل مادی بخشیدن به
شکل مارپیچ
شکل نگرفته
بیشتر