<hr> مترادف ورزکار : حارث، دهقان، زارع، کشاورز، کشتگر

مترادف ورزکار : حارث، دهقان، زارع، کشاورز، کشتگر

ورزکار

ورزیدن

<hr> مترادف ورزیده : آزموده، خبره، کاردان، کارکشته، ماهر، متبحر، قوی <hr> متضاد ورزیده : تازه کار

مترادف ورزیده : آزموده، خبره، کاردان، کارکشته، ماهر، متبحر، قوی متضاد ورزیده : تازه کار

ورزیده

<hr> مترادف ورزیدگی : آزمودگی، پختگی، تبحر، خبرگی، کارکشتگی، مهارت، توان، قدرت

مترادف ورزیدگی : آزمودگی، پختگی، تبحر، خبرگی، کارکشتگی، مهارت، توان، قدرت

ورزیدگی

ورسک

ورشو

<hr> مترادف ورشکست : خانه خراب، مالباخته، مفلس، ورشکسته

مترادف ورشکست : خانه خراب، مالباخته، مفلس، ورشکسته

ورشکست

ورشکست شدن

ورشکست کردن

ورشکست کردن و شدن

ورشکستن

<hr> مترادف ورشکسته : خانه خراب، مالباخته، محجور، مفلس

مترادف ورشکسته : خانه خراب، مالباخته، محجور، مفلس

ورشکسته

<hr> مترادف ورشکستگی : افلاس، خانه خرابی

مترادف ورشکستگی : افلاس، خانه خرابی

ورشکستگی

<hr> مترادف ورطه : پرتگاه، غرقاب، گرداب، لجنزار، لجه، مغاک، مهلکه <hr> برابر پارسی : گرداب، مرداب، منجلاب

مترادف ورطه : پرتگاه، غرقاب، گرداب، لجنزار، لجه، مغاک، مهلکه برابر پارسی : گرداب، مرداب، منجلاب

ورطه

<hr> مترادف ورع : اتقا، پارسایی، پاکدامنی، پرهیز، پرهیزگاری، تقوا، زهد <hr> متضاد ورع : ناپارسایی <hr> برابر پارسی : پرهیزکاری، پارسایی

مترادف ورع : اتقا، پارسایی، پاکدامنی، پرهیز، پرهیزگاری، تقوا، زهد متضاد ورع : ناپارسایی برابر پارسی : پرهیزکاری، پارسایی

ورع

<hr> مترادف ورق : برگ، صحیفه، صفحه، لا، ورقه <hr> برابر پارسی : برگ، برگه

مترادف ورق : برگ، صحیفه، صفحه، لا، ورقه برابر پارسی : برگ، برگه

ورق

ورق بازنده

ورق بازی

ورق بازی کردن

ورق بزرگ کاغذ هشت برگی

ورق حلب

ورق را رو کردن

ورق زدن

ورق شدن

ورق فلز

ورق قلع

ورق هشت برگی

ورق ورق کردن

ورق کاغذ

ورقلنبیده

<hr> مترادف ورقه : صفحه برگه، ورق، پشیزه، پوست، پوسته، قشر، لایه، رقعه، عریضه، مکتوب، منشور <hr> برابر پارسی : برگه، برگ

مترادف ورقه : صفحه برگه، ورق، پشیزه، پوست، پوسته، قشر، لایه، رقعه، عریضه، مکتوب، منشور برابر پارسی : برگه، برگ

ورقه

ورقه استشهاد

ورقه اعتبار

ورقه بیمه

ورقه جیره

ورقه رای

ورقه رای را ثبت کردن

ورقه سفید

ورقه سنگ

ورقه شدن

ورقه شده

ورقه شونده

ورقه فیبر

ورقه میکا

ورقه نازک قلعی

ورقه نازک نان برشته یا سرخ شده

ورقه نازک گوشت سرخ کردنی

<hr> مترادف ورقه ورقه : پشیزه پشیزه، پوسته پوسته، لایه لایه

مترادف ورقه ورقه : پشیزه پشیزه، پوسته پوسته، لایه لایه

واژه های حرف "و" - مترادف و متضاد