صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "و" - مترادف و متضاد
وقت تلف کن
وقت خرمن
وقت خواب
وقت را ببازی گذراندن
وقت را به بطالت گذراندن
وقت را بیهوده گذراندن
وقت سنج
وقت سنجی به طریق علمی
وقت شناس
وقت شناسی
وقت غذاخوری
وقت معین کردن
وقت نگهدار
وقت کافی
وقت کش
وقت گذراندن
وقت گذرانی
وقت گذرانی به بطالت
وقتنگار
وقتی که
وقر
وقع
وقعت
وقف
وقف شده
وقف کردن
وقفه
وقفه زمانی
وقفه کامل
وقفه کردن
وقفی
وقوع
وقوع خطر نزدیک
وقوع در خارج
وقوع قبل از موعد مقرر
وقوع و تکرار
وقوع یافتن
وقوع یافته
وقوف
وقیح
ول
ول خرجی کردن
ول خندیدن
ول نکردن
ول کردن
ول گردیدن
ول گشتن
ولا
بیشتر