<hr> مترادف چکش : مطرقه

چکش

چکش اهرمی لنگری

چکش اهنگری

چکش حراجی

چکش خور

چکش خورده

چکش دو شاخ

چکش زدن

چکش سنگین

چکش میخ کش

چکش چوبی

چکش یخ شکن

چکشیدن

<hr> مترادف چکمه : کفش ساق بلند، موزه

مترادف چکمه : کفش ساق بلند، موزه

چکمه

چکمه دوز

چکمه رکابی و ساقه بلند سواری

چکمه سنگین پاشنهدار

چکمه سواری

چکمه پاشنه بلند

چکمه کسی را لیسیدن

چکمه کش

<hr> مترادف چکه : تراب، جرعه، قطره، قلپ، تراوش، تراویده، رشحه، ریزش، چک، چکانه، نشت

مترادف چکه : تراب، جرعه، قطره، قلپ، تراوش، تراویده، رشحه، ریزش، چک، چکانه، نشت

چکه

چکه چکه ریختن

<hr> مترادف چکه کردن : تراویدن، نشت کردن، تراوش کردن

مترادف چکه کردن : تراویدن، نشت کردن، تراوش کردن

چکه کردن

چکه کن

چکهء شب

چکهء شبنم

<hr> مترادف چکی : یک جا، وزن ناکرده، بی متراژ، روی هم، تخمینی، اله بختکی

مترادف چکی : یک جا، وزن ناکرده، بی متراژ، روی هم، تخمینی، اله بختکی

چکی

<hr> مترادف چکیدن : چکه کردن، قطره قطره فرو ریختن، تراوش کردن، نشت کردن

مترادف چکیدن : چکه کردن، قطره قطره فرو ریختن، تراوش کردن، نشت کردن

چکیدن

<hr> مترادف چکیده : جوهره، خلاصه، عصاره، لب، ملخص، افشره، ماست آب رفته، عمود، گرز

مترادف چکیده : جوهره، خلاصه، عصاره، لب، ملخص، افشره، ماست آب رفته، عمود، گرز

چکیده

چکیده مطلب

چکیده کردن

چکیده کلام

چکیدگی

<hr> مترادف چگال : سنگین، غلیظ، گران، کثیف، متکاثف، فشرده، متراکم

مترادف چگال : سنگین، غلیظ، گران، کثیف، متکاثف، فشرده، متراکم

چگال

چگال پذیر

چگالش

<hr> مترادف چگالی : تکاثف، غلظت

مترادف چگالی : تکاثف، غلظت

چگالی

چگالی سنج

چگالی سنجی

چگالیدن

چگالیده

چگرد

<hr> مترادف چگل : زیبارو، قشنگ ، گل ولای، لجن <hr> متضاد چگل : زشت

مترادف چگل : زیبارو، قشنگ ، گل ولای، لجن متضاد چگل : زشت

چگل

<hr> مترادف چگونه : چسان، چطور، به چه طریق، به چه نحو

مترادف چگونه : چسان، چطور، به چه طریق، به چه نحو

چگونه

<hr> مترادف چگونگی : چونی، کیفیت، وضعیت، حالت <hr> متضاد چگونگی : چندی

مترادف چگونگی : چونی، کیفیت، وضعیت، حالت متضاد چگونگی : چندی

واژه های حرف "چ" - مترادف و متضاد