صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "چ" - مترادف و متضاد
چیت موصلی
چیت گلدار
چیدمان
چیدن
چیدن برگ رسیده تنباکو
چیدن مو
چیدن پشم گوسفند و غیره
چیدنی
چیده شده
چیر ابی
چیره
چیره دست
چیره دستی
چیره شدن
چیرهدست
چیرهزبان
چیرگی
چیز
چیز ابکی
چیز استفاده نشده
چیز اشغال و ناچیز
چیز اشفته و نامرتب
چیز اضافه شده
چیز اظافی
چیز اندک
چیز اویخته شده
چیز اکتسابی
چیز با ارزش و مفید
چیز بافته
چیز باقی مانده
چیز بدنما
چیز بدوی
چیز برجسته
چیز برنده
چیز بسیار عالی
چیز بغرنج
چیز بهتر
چیز بی ارزش
چیز بی اهمیت
چیز بی بها
چیز بی تناسب
چیز بی مصرف
چیز بی معنی
چیز بی معنی وبی مزه
چیز بی معنی یا پوچ
چیز بی نظیر
چیز بیخود یا غیر ضروری
چیز بیهوده
بیشتر