صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ا" - فارسی به عربی
اجازه دخول
اجازه رفتن دادن
اجازه عبور
اجازه عبور دادن
اجازه نامه
اجازه نامه جا و خوراک صادر کردن
اجازه ندادن () () ملعون
اجازه ندادن ملعون
اجازه واگذاری رسمی
اجازه ورود
اجازه چاپ
اجازهء ورود
اجازه…را به او داد
اجاق
اجبار
اجبار شخص بقبول عقیده تازه ای
اجباری
اجتماع
اجتماع آرام
اجتماع ارام
اجتماع افراد یک تیم
اجتماع مردم
اجتماع مسالمت آمیز
اجتماع مسالمت امیز
اجتماعات مردمی
اجتماعی
اجتناب
اجتناب نا پذیر
اجتناب ناپذیر
اجتناب کردن
اجتناب کردن از
اجحاف
اجحاف آمیز
اجحاف امیز
اجحاف کرد
اجحاف کردن
اجداد
اجدادی
اجر
اجر کاشی
اجر گوشه گرد
اجرا
اجرا کردن
اجرا کردن قانون
اجراء
اجراء کردن تکمیل کردن
اجراکردن
اجرای احکام اسلامی
بیشتر