صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ت" - فارسی به عربی
توانا برهمه چیز
توانا بودن
توانایی
توانایی داشتن
توانگر
توانگر کردن
توانگرکردن
توانگری
توأم کردن
توبه
توبکسی خطاب کردن
توبیخ
توبیخ امیز
توبیخ ملا یم
توبیخ و ملامت کردن
توبیخ وملا مت کردن
توبیخ کردن
توت
توت جمع کردن
توت دادن
توت سفید
توت سیاه
توت فرنگی
توت معمولی
توتون
توتون فروش
توتونچی
توجه
توجه او را جلب کرد
توجه بسوی خاور
توجه را معطوف کرد
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یا چیزی
توجه کرد
توجه کردن
توجیه
توجیه پذیر
توجیه کردن
توحید
توخالی
تودار بودن
تودرتویی
توده
توده ابرومه
توده انباشته
توده انبوه
توده شن ساحلی
توده طبقات پست
توده مردم
بیشتر