صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ج" - فارسی به عربی
جریان عمل
جریان مخالف
جریان معمولی
جریان هوا
جریان هوا یا بخار
جریان هوایا بخار
جریانات سیاسی
جریب فرنگی (برابر با 06534 پای مربع و یا در حدود 7404 متر مربع) برای سنجش زمین
جریحه
جریحه دار
جریحه دار کردن
جریحه دار کردن احساسات ملت
جریمه
جریمه دادن
جریمه کردن
جریمه گرفت از
جریمه گرفتن از
جز
جز این
جز اینکه
جزء
جزء (اجزای)
جزء اصلی هر چیزی
جزء به جزء شرح دادن
جزء به جزء نوشتن
جزء ترکیبی
جزء لا یتجزی
جزء لایتجزی
جزء کوچک چیزی
جزءی
جزءی از یک کل
جزءیات
جزءیات را مطالعه کردن
جزئی
جزئیات حادثه
جزا
جزر
جزر و مد ایجاد کردن
جزر ومد ایجاد کردن
جزمی
جزو حوزه ای به حساب اوردن
جزو زبانی وارد شدن
جزو زبانی وارد شدن (کلمات)
جزو مقدسین واولیاء محسوب داشتن
جزو چیزی کرد
جزو چیزی کردن
جزوه
جزوه دان
بیشتر