جنبش طالبان

جنبش مقاومت اسلامی فلسطین

جنبش ملی

جنبش ناپذیر

جنبش نژادپرستانه

جنبشی

<hr> مترادف جنبه : جهت، دیدگاه، لحاظ، نظر، وضع، گنجایش <hr> برابر پارسی : سویه

مترادف جنبه : جهت، دیدگاه، لحاظ، نظر، وضع، گنجایش برابر پارسی : سویه

جنبه

جنبه تجارتی دادن به

جنبه خاصی قاءل شدن برای

جنبه سیاسی پیدا کرد

جنبه فکری

جنبی

جنبیدن

<hr> مترادف جنجال : ازدحام، سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو

مترادف جنجال : ازدحام، سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو

جنجال

جنجال آفرینی

جنجال افرینی

جنجال راه انداختن

جند شاخه شدن

<hr> مترادف جنده : خودفروش، روسپی، فاحشه، لکاته، معروفه

مترادف جنده : خودفروش، روسپی، فاحشه، لکاته، معروفه

جنده

جنده بازی

<hr> مترادف جنس : کالا، مال التجاره، متاع، تیره، سلسله، طایفه، قسم، نوع، سرشت، صنف، قبیل <hr> برابر پارسی : کالا، ژاد، گینه

مترادف جنس : کالا، مال التجاره، متاع، تیره، سلسله، طایفه، قسم، نوع، سرشت، صنف، قبیل برابر پارسی : کالا، ژاد، گینه

جنس

جنس (مذکر یا مونث)

جنس اوراق و شکسته

جنس بشر

جنس بنجل

جنس ذکور

جنس زن

جنس زنبق و سوسن

جنس عرضه شده برای فروش

جنس میگو

جنس نر

جنس نر اهو و حیوانات دیگر

جنس نر اهو وحیوانات دیگر

جنس نر حیوانات پستاندار

جنس پست

جنس پنبه ای () گزافه گویی

جنس پنبه ای گزافه گویی

<hr> برابر پارسی : ژادمند، ژادین

برابر پارسی : ژادمند، ژادین

جنسی

<hr> برابر پارسی : نرولاسی

جنسیت

<hr> مترادف جنوب : قبله، نیمروز، جهات، نواحی، پهلوها، کنارها <hr> متضاد جنوب : شمال <hr> برابر پارسی : نیمروز، اواخشتر، نسا، نیم روز

مترادف جنوب : قبله، نیمروز، جهات، نواحی، پهلوها، کنارها متضاد جنوب : شمال برابر پارسی : نیمروز، اواخشتر، نسا، نیم روز

جنوب

جنوبا

جنوبی

<hr> مترادف جنون : دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقل باختگی <hr> متضاد جنون : عقل <hr> برابر پارسی : دیوانگی، پریشان مغزی، خلی

مترادف جنون : دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقل باختگی متضاد جنون : عقل برابر پارسی : دیوانگی، پریشان مغزی، خلی

جنون

جنون الکلی

جنون سرقت

<hr> مترادف جنگ : آرزم، آشوب، پرخاش، پیکار، تنازع، جدال، حرب، خصومت، رزم، ستیزه، غزا، غزوه، کارزار، کشمکش، مبارزه، مجادله، محاربه، مشاجره، مصاف، معرکه، مقاتله، منازعه، مواقعه، ناورد، نبرد، وغا، وقعت، وقعه | تذکره، دفتر، سفینه، کشکول، گلچین، مجموعه

مترادف جنگ : آرزم، آشوب، پرخاش، پیکار، تنازع، جدال، حرب، خصومت، رزم، ستیزه، غزا، غزوه، کارزار، کشمکش، مبارزه، مجادله، محاربه، مشاجره، مصاف، معرکه، مقاتله، منازعه، مواقعه، ناورد، نبرد، وغا، وقعت، وقعه | تذکره، دفتر، سفینه، کشکول، گلچین، مجموعه

واژه های حرف "ج" - فارسی به عربی