صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "و" - فارسی به عربی
وسیله یا ماده تمیز کننده
وشم
وصایت
وصایت کردن
وصف
وصف ناپذیر
وصف کردن
وصفی
وصل
وصل کردن
وصلت
وصلت دادن
وصله
وصله پینه کردن
وصله کردن
وصول
وصول کردن
وصول کننده
وصی
وصی و مجری
وصیت
وصیت نامه
وصیت کردن
وضع
وضع احکام دینی در هر دوره و عصر
وضع الید
وضع بغرنج
وضع جاده
وضع حمل
وضع دشوار
وضع زمین
وضع شدن
وضع شدن (قانون)
وضع ظاهر
وضع غریب و مضحک
وضع غیر عادی
وضع قاون
وضع قوانین
وضع مالیات
وضع معموله
وضع نامساعد
وضع کردن
وضع کردن تصویب کردن
وضع کردن(قانون) تصویب کردن
وضعیت
وضعیت اضطراری
وضعیت دشوار
وضعیت غیر قابل تحمل
بیشتر