صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "پ" - فارسی به عربی
پشم
پشم اعلی
پشم تابیده
پشم ریشته
پشم سبز
پشم مالیده ونمد شده
پشم چیدن از
پشم چینی
پشم کندن
پشم کندن از
پشم گوسفند وجانوران دیگر
پشمالو
پشمی
پشمینه
پشه
پشکل
پشیمانی
پف
پف کردن
پف کرده
پل
پل بتون ارمه روی دره
پل راه اهن
پل راه اهن (که معمولا از روی راه میگذرد)
پل راهرو
پل ساختن
پل متحرک
پلا تین یا طلا ی سفید
پلا ستیک
پلا سیده شدن
پلاستیک
پلاسیده شدن
پلشت بر
پلنگ خالدار امریکایی
پلنگ خالدار امریکایی( )
پلنگ گربه وحشی
پله
پله ء سراشیب
پله برقی () (در دستمزد یا قیمتها) تعدیل کننده
پله برقی تعدیل کننده
پله کان
پله کان نردبانی
پلهء سراشیب
پلوور
پلک
پلک چشم
پلکان
پلکان مارپیچ
بیشتر