صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ک" - فارسی به عربی
کرکین
کرگدن
کرگردن
کریدور
کریشه
کریم
کریه
کزاز
کس
کساد
کساد کردن
کسادی
کسالت
کسب
کسب اخبار
کسب اطلاع
کسب اطلاعات
کسب خبر (اطلاع) کرد
کسب خبر کرد
کسب معاش کردن
کسب موفقیت کردن (حق) اطاعت کردن (در برابر دریافت تیول)
کسب نیرو بوسیله غذا
کسب کرد
کسب کرد از
کسب کرده
کست خورد
کسر
کسر (کسور)
کسر داشتن
کسر درامد
کسر کردن
کسردار
کسرعمل
کسرکردن
کسری
کسری دار
کسل
کسل شدن
کسل کننده
کسه
کسوف یا خسوف
کسی
کسی (در جمله ء مثبت) هرکجا
کسی را از گناه بری کردن
کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
کسی را به مقامی گماردن
کسی را دست انداختن
کسی را عزیز خطاب کردن
بیشتر