صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ک" - فارسی به عربی
کسی را قربانی دیگران کردن
کسی را کوچک کردن
کسی رابه مقامی گماردن
کسی هرکجا
کسی که از دیگران دوری میکند
کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
کسی که ثروتش از بیلیون تجاوز میکند
کسی که جنس یا مالی بعنوانش ارسال شده
کسی که خط میکشد
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد
کسی که در لباس ورفتار از جنس مخالف خود تقلید میکند
کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
کسی که دراجرای نقشه ای کمک میکند
کسی که درچند محل بنحو غیر قانونی رای بدهد
کسی که شام می خورد
کسی که شرط می بندد
کسی که صدای بم دارد
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلا م و وسایل دیگر بتاخیر می اندازد
کسی که مرغداری میکند
کسی که موجب سقط جنین میشود
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
کسی که نوع پرستی را کیش خود میداند
کسی یا چیزی را ننگین کردن
کسی یا چیزی که بدمد یابوزد
کسیرا معیوب کردن
کسیکه
کسیکه از روی انگیزه انی و بدون فکر قبلی عمل میکند
کسیکه با شاهین شکار میکند
کسیکه برای بخشودگی از گناهان بخود شلا ق میزند
کسیکه خرناس میکشد
کسیکه در رفتن تعلل کند
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
کسیکه عرق میکند
کسیکه علا قه مفرطی به مطالعه کتب دارد
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
کسیکه قربانی دیگران شود
کسیکه نظریات واصول خود را بدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
کسیکه پول در بانک میگذارد
کسیکه کفن و دفن مرده را بعهده میگیرد
کش امدن
کش اوردن
کش دادن
کش دار
کش رفتن
کشاله ران
بیشتر