gastrodisc

gastrodisk

gastrododenostomy

gastroduodenal

gastroduodenal ulcer

gastroduodenitis

gastroduodenoscopy

gastroduodenostomies

gastroduodenostomy

gastroduodenotomy

gastrodynia

gastroelytrotomy

gastroenteralgia

gastroenteric

<hr> (پزشکی) ورم معده و روده ها، آماس شکم، التهاب معده و روده ی باریک، اماس معده وروده

(پزشکی) ورم معده و روده ها، آماس شکم، التهاب معده و روده ی باریک، اماس معده وروده

gastroenteritis

gastroenteroanastomosis

gastroenterocolostomy

gastroenterologic

<hr> معنی : متخصص بیماریهای معده و روده <hr> معانی دیگر : متخصص بیماریهای معده و روده

معنی : متخصص بیماریهای معده و روده معانی دیگر : متخصص بیماریهای معده و روده

gastroenterologist

gastroenterologists

<hr> (پزشکی) مبحث بیماری های دستگاه گوارش، معده و روده شناسی، گواره روده شناسی، مطالعه معده و روزده و بیماریهای ان

(پزشکی) مبحث بیماری های دستگاه گوارش، معده و روده شناسی، گواره روده شناسی، مطالعه معده و روزده و بیماریهای ان

gastroenterology

gastroenterostomies

gastroenterostomy

gastroenterotomy

gastroepiploic vein

gastroesiogael reflux

gastroesophagostomy

gastrogastrotomy

gastrogavage

<hr> معنی : معدی، دارای منشاء معدی <hr> معانی دیگر : gastrogenous دارای منشاء معدی

معنی : معدی، دارای منشاء معدی معانی دیگر : gastrogenous دارای منشاء معدی

gastrogenic

gastrogenital

<hr> معنی : معدی، دارای منشاء معدی <hr> معانی دیگر : gastrogenic دارای منشاء معدی

معنی : معدی، دارای منشاء معدی معانی دیگر : gastrogenic دارای منشاء معدی

gastrogenous

gastrograph

gastrohelcosis

gastrohepatic

gastrohepatitis

gastrohydrorrhea

gastrohyperneuria

gastrohypertonic

gastrohysterectomy

gastrohysteropexy

gastrohysterorrhaphy

gastrohysterotomy

<hr> معنی : معدی و رودهای، مربوط به معده و روده <hr> معانی دیگر : گواره روده ای، وابسته بمعده وروده، معدی امعائی

معنی : معدی و رودهای، مربوط به معده و روده معانی دیگر : گواره روده ای، وابسته بمعده وروده، معدی امعائی

واژه های حرف "g"