kelly cock

kelly green

kelly hole

kelly joint

kelly or kellyjoint or kellyjoint

kelly packer

kelly saver sub

kelly wiper

kellyite

kellys

<hr> (پزشکی: گوشت زیادی که در محل زخم به وجود می آید) فزونگوشت، کلوئید، برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید

(پزشکی: گوشت زیادی که در محل زخم به وجود می آید) فزونگوشت، کلوئید، برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید

keloid

keloidal

keloids

kelotomies

<hr> معنی : اشنه دریایی، کتنجک، کتانجک <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) کتانجک (خزه های درشت و گیاهان دریایی از راسته ی laminariales)

معنی : اشنه دریایی، کتنجک، کتانجک معانی دیگر : (گیاه شناسی) کتانجک (خزه های درشت و گیاهان دریایی از راسته ی laminariales)

kelp

kelp greenling

kelpfish

kelpfishes

<hr> د رافسانه های اسکاتلندی جن اسبی

د رافسانه های اسکاتلندی جن اسبی

kelpie

kelpie or kelpy

kelpies

kelps

kelpware

kelpwort

kelpy

kelsey

kelsey grammer

kelson

kelsons

<hr> معنی : نژاد کلت یا سلت <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: celt، celt : نژادکلت یا سلت، سلتی

معنی : نژاد کلت یا سلت معانی دیگر : رجوع شود به: celt، celt : نژادکلت یا سلت، سلتی

kelt

kelt 9b

<hr> امادگى، انتظام، اماده، منظم، بى ترتیب، مختل

امادگى، انتظام، اماده، منظم، بى ترتیب، مختل

kelter

kelthane

<hr> معنی : سلتی، سلتی، نژاد کلت یا سلت <hr> معانی دیگر : celt : نژادکلت یا سلت

معنی : سلتی، سلتی، نژاد کلت یا سلت معانی دیگر : celt : نژادکلت یا سلت

keltic

keltics

keltie

keltoi

kelts

kelty

kelurahan

<hr> معنی : تقسیم شده بصد درجه سانتیگراد <hr> معانی دیگر : (فیزیک و شیمی) کلوین (سنجه ی دما برابر با یک درجه ی سانتی گراد)، اسم خاص مذکر

معنی : تقسیم شده بصد درجه سانتیگراد معانی دیگر : (فیزیک و شیمی) کلوین (سنجه ی دما برابر با یک درجه ی سانتی گراد)، اسم خاص مذکر

واژه های حرف "k"