lederhosen

lederhosen wearing

lederite

<hr> معنی : لبه، بر امدگی، طاقچه <hr> معانی دیگر : تاقچه، پیش آمدگی تاقچه مانند، لب، رف، (زمین شناسی) تاقچه ی سنگی، ستیغ سنگی، رفسنگ، (زمین شناسی) ستیغ زیر آبی، رفسنگ زیر آبی

معنی : لبه، بر امدگی، طاقچه معانی دیگر : تاقچه، پیش آمدگی تاقچه مانند، لب، رف، (زمین شناسی) تاقچه ی سنگی، ستیغ سنگی، رفسنگ، (زمین شناسی) ستیغ زیر آبی، رفسنگ زیر آبی

ledge

ledge rock or ledge or ledge

ledged

ledgeless

ledgeman

ledgement

<hr> معنی : تخته، دفتر کل، سنگ پهن روی گور <hr> معانی دیگر : سنگ قبر (بزرگ و پهن)، (در تخته بندی یا داربست های ساختمانی) تخته ی بزرگ افقی، تخته ی کف چوب بست، رجوع شود به: ledger board، تیر

معنی : تخته، دفتر کل، سنگ پهن روی گور معانی دیگر : سنگ قبر (بزرگ و پهن)، (در تخته بندی یا داربست های ساختمانی) تخته ی بزرگ افقی، تخته ی کف چوب بست، رجوع شود به: ledger board، تیر

ledger

ledger account

ledger accounting

<hr> تیغه پارچه بری که دریک جا ایستاده و پره گردنده دارد

تیغه پارچه بری که دریک جا ایستاده و پره گردنده دارد

ledger blade

ledger board

ledger card

ledger just

ledger line

ledger lines

ledger stone

ledgerdom

ledgered

ledgering

ledgerless book keeping

ledgers

ledges

ledget

ledgier

ledgiest

ledging

ledgment

<hr> دارای طاقچه با برآمدگی های بسیار

دارای طاقچه با برآمدگی های بسیار

ledgy

ledol

leduc effect

<hr> معنی : حمایت، بادپناه، سمت پناه دار <hr> معانی دیگر : پناه، حفاظ، حفاظت، (جای دنج و مصون به ویژه اگر از وزش باد مصون باشد) بادپناه، (کشتیرانی: جهت یا مسیر یا طرفی که از باد دور باشد) پشت به باد، باد همراه، وابسته به بادپناه، بادپناهی، اسم خاص مذکر، انسوی کشتی که از باد در پناه است

معنی : حمایت، بادپناه، سمت پناه دار معانی دیگر : پناه، حفاظ، حفاظت، (جای دنج و مصون به ویژه اگر از وزش باد مصون باشد) بادپناه، (کشتیرانی: جهت یا مسیر یا طرفی که از باد دور باشد) پشت به باد، باد همراه، وابسته به بادپناه، بادپناهی، اسم خاص مذکر، انسوی کشتی که از باد در پناه است

lee anchor

lee dune

lee felix

lee gauge

lee glashow

lee harvey oswald

lee helm

lee iacocca

lee man

lee min ho

lee raymond

<hr> ساحل رو به باد، کرانه ی بادگیر، ساحل در معر­ باد، مایه خطر، واقع در سمت پناه دارکشتی، سوی قسمت پناه دارکشتی، سمت پناه دار کشتی، کشتی بادپناه

ساحل رو به باد، کرانه ی بادگیر، ساحل در معر­ باد، مایه خطر، واقع در سمت پناه دارکشتی، سوی قسمت پناه دارکشتی، سمت پناه دار کشتی، کشتی بادپناه

واژه های حرف "l"