nepal

nepalese

<hr> معنی : اهل نپال، نپالی <hr> معانی دیگر : (زبان شناسی) نپالی (از زبان های هند اروپایی)

معنی : اهل نپال، نپالی معانی دیگر : (زبان شناسی) نپالی (از زبان های هند اروپایی)

nepali

nepenthaceous

<hr> معنی : داروی غمزدا <hr> معانی دیگر : (دارویی که یونانیان باستان می پنداشتند غم را از یاد می برد) نپنته، چیزی که غم و غصه را بزداید

معنی : داروی غمزدا معانی دیگر : (دارویی که یونانیان باستان می پنداشتند غم را از یاد می برد) نپنته، چیزی که غم و غصه را بزداید

nepenthe

nepenthean

<hr> علوم هوایى : واحدى که نسبت اسکالر دو جریان را نشان میدهد

علوم هوایى : واحدى که نسبت اسکالر دو جریان را نشان میدهد

neper

neperian

neperian logarithm

<hr> پرهیز از نوشابه خورى

nephalism

nephalist

nephalistic

<hr> (تجزیه و تحلیل نقشه به ویژه نقشه ی هواشناسی) فرو کافت نقشه،نمودار کاوی

(تجزیه و تحلیل نقشه به ویژه نقشه ی هواشناسی) فرو کافت نقشه،نمودار کاوی

nephanalysis

nephcurve

nephelauxetic effect

nephele

nepheligenous

nepheline

nepheline basalt

nepheline or elaeolite or elaeolite or nephelite

<hr> (سنگ شناسی) نفلینیت (سنگ آذرین دارای نفلین و پیروکسین)

(سنگ شناسی) نفلینیت (سنگ آذرین دارای نفلین و پیروکسین)

nephelinite

nephelinitic

nephelinitoid

nephelite

nephelium

nephelo-

nephelognosy

nepheloid

nepheloid layer

<hr> دستگاه سنجش میزان انباشتگی ترکیزه و غیره در محلول، ابرسنج

دستگاه سنجش میزان انباشتگی ترکیزه و غیره در محلول، ابرسنج

nephelometer

nephelometric

nephelometrical

nephelometrically

nephelometry

nephelorometer

nepheloscope

<hr> معنی : پسر خواهر، پسر برادر <hr> معانی دیگر : (مذکر) برادرزاده، خواهرزاده، پسر خواهر(اگر مونث باشد می شود: niece)، (قدیمی) پسر حرامزاده، پسر برادر زن و خواهر شوهر وغیره

معنی : پسر خواهر، پسر برادر معانی دیگر : (مذکر) برادرزاده، خواهرزاده، پسر خواهر(اگر مونث باشد می شود: niece)، (قدیمی) پسر حرامزاده، پسر برادر زن و خواهر شوهر وغیره

واژه های حرف "n"