niloscope

nilot

<hr> معنی : وابسته به رود نیل <hr> معانی دیگر : وابسته به رودنیل و دره ی رود نیل، نیلی، وابسته به ساکنان دره ی نیل، نیل زی

معنی : وابسته به رود نیل معانی دیگر : وابسته به رودنیل و دره ی رود نیل، نیلی، وابسته به ساکنان دره ی نیل، نیل زی

nilotic

nilous

nilpotence

nilpotent

nilpotent element

nilpotent group

nilpotent ideal

nilpotent linear transformation

nilpotent matrix

nilpotent residual

nilradical

nilradical of a ring

nils

nilson

nilsson

niltihop transmission multiple hop transmission

niluclear device

nim tree

nima

nimals

nimb

nimbated

nimbed

nimbi

nimbiferous

<hr> معنی : زیرک، زرنگ، چابک، چالاک، تردست، فرز، جلد، چست <hr> معانی دیگر : تیزهوش، تنداندیش، هشیار، بشول، قلچماق

معنی : زیرک، زرنگ، چابک، چالاک، تردست، فرز، جلد، چست معانی دیگر : تیزهوش، تنداندیش، هشیار، بشول، قلچماق

nimble

nimble Will

nimble-fingered

<hr> معنی : سبکی <hr> معانی دیگر : چابکى، زیرکى

معنی : سبکی معانی دیگر : چابکى، زیرکى

nimbleness

nimbler

nimblest

nimblewill

nimblewit

nimbly

nimbose

nimbostratomutatus

<hr> (هواشناسی) ابر نیمبو استراتوس، باراپوش (ابر پرپشت و خاکستری که معمولا باران زا یا برف زا است) (رجوع شود به: cloud)

(هواشناسی) ابر نیمبو استراتوس، باراپوش (ابر پرپشت و خاکستری که معمولا باران زا یا برف زا است) (رجوع شود به: cloud)

nimbostratus

<hr> معنی : هاله، فر، ابر بارانی، اوهام <hr> معانی دیگر : (دراصل) ابرباران زا، بارا، هاله ی دور سر مقدسان یا خدایان

معنی : هاله، فر، ابر بارانی، اوهام معانی دیگر : (دراصل) ابرباران زا، بارا، هاله ی دور سر مقدسان یا خدایان

nimbus

nimbus cloud

nimbused

nimbuses

nimby

nimh

nimi

<hr> معنی : فزونی، زیادی، بی اعتدالی، اطناب، حشو و زواید <hr> معانی دیگر : فزون گویی، زیادتی، حشو و زوائد

معنی : فزونی، زیادی، بی اعتدالی، اطناب، حشو و زواید معانی دیگر : فزون گویی، زیادتی، حشو و زوائد

واژه های حرف "n"