rectilinear regression

rectilinear scanning

rectilinear translation

rectilinear trend

rectilinearity

rectilinearly

rectilinearness

rectimarginate

rectipetality

rectiradiate

rectirostral

rectischiac

rectiserial

rectitis

<hr> معنی : صحت، درستی، راستی، درستکاری، راستگری، صحت عمل <hr> معانی دیگر : نیک داوری، راست اندیشی

معنی : صحت، درستی، راستی، درستکاری، راستگری، صحت عمل معانی دیگر : نیک داوری، راست اندیشی

rectitude

rectitudinous

rectiwinear displacement

<hr> (چاپ و صحافی) صفحه ی دست راست کتاب ( در برابر: صفحه ی چپ verso)، پیشوند: وابسته به راست روده، راست روده (پیش از واکه : rect-)، صفحه دست راست کتاب

(چاپ و صحافی) صفحه ی دست راست کتاب ( در برابر: صفحه ی چپ verso)، پیشوند: وابسته به راست روده، راست روده (پیش از واکه : rect-)، صفحه دست راست کتاب

recto

recto-

<hr> (پزشکی) فتق راست روده به درون مهبل

(پزشکی) فتق راست روده به درون مهبل

rectocele

rectoclysis

rectococcygeal

rectococcygeus

rectocolitic

rectocolonic

rectocystotomy

rectogenital

rectopexy

rectophobia

rectoplasty

<hr> معنی : رهبر، پیشوا، رئیس دانشگاه، کشیش بخش <hr> معانی دیگر : (در اصل) حاکم، حکمران، سرکرده، کشیش اپیسکوپال، (کلیسای اپیسکوپال) کشیش کلیسای محلی، (کلیسای انگلیکان) کشیش، (کلیسای کاتولیک ) کشیش دانشگاه یا مدرسه، (کلیسای کاتولیک) سرکشیش

معنی : رهبر، پیشوا، رئیس دانشگاه، کشیش بخش معانی دیگر : (در اصل) حاکم، حکمران، سرکرده، کشیش اپیسکوپال، (کلیسای اپیسکوپال) کشیش کلیسای محلی، (کلیسای انگلیکان) کشیش، (کلیسای کاتولیک ) کشیش دانشگاه یا مدرسه، (کلیسای کاتولیک) سرکشیش

rector

rectoral

<hr> مقام ریاست دانشکده یا اموزشگاه، ریاست بنگاه مذهبی

مقام ریاست دانشکده یا اموزشگاه، ریاست بنگاه مذهبی

rectorate

rectorates

rectoress

rectorial

rectories

rectorite or smectite or smectite or tarasovite

rectorrhaphy

rectors

<hr> معنی : خانه کشیش بخش، درامد کشیش بخش <hr> معانی دیگر : خانه ی کشیش

معنی : خانه کشیش بخش، درامد کشیش بخش معانی دیگر : خانه ی کشیش

واژه های حرف "r"