sainted

saintess

<hr> معنی : قدوسیت، تقدس، حضرت <hr> معانی دیگر : مقام سنت، قدوسیت (saintship هم می گویند)

معنی : قدوسیت، تقدس، حضرت معانی دیگر : مقام سنت، قدوسیت (saintship هم می گویند)

sainthood

sainting

saintish

saintlier

saintlike

saintlikeness

<hr> تقدس، دینداری، تاسی بااولیاء

تقدس، دینداری، تاسی بااولیاء

saintliness

<hr> وابسته به یا سزاوار شخص مقدس، مقدسانه، ولی صفت، پیر صفت، دین دار، درخورمقدسین واولیاء

وابسته به یا سزاوار شخص مقدس، مقدسانه، ولی صفت، پیر صفت، دین دار، درخورمقدسین واولیاء

saintly

saintologist

saintology

saintpaulia

saints

<hr> معنی : قدوسیت <hr> معانی دیگر : حضرت

معنی : قدوسیت معانی دیگر : حضرت

saintship

saionara

saipa

saipa roham

saipa shahin

saipan

saipem

saiph

sairly

sairs

sairy

<hr> (قدیمی)سوم شخص مفرد در زمان حال از فعل: say (امروزه: says)، در زیر yasامده است

(قدیمی)سوم شخص مفرد در زمان حال از فعل: say (امروزه: says)، در زیر yasامده است

saith

saithe

saitic

saivism

saiyids

sajadian com

sajedeh

sajiran

sajjad

sajous

saka

sakai

sakalava

sakalavite

sakamoto

sakar

<hr> معنی : جهت، دلیل <hr> معانی دیگر : (با: for) به خاطر، برای، (نوشابه ی الکلی ژاپنی که از تخمیر برنج به دست می آید - saki هم می نویسند) ساکی، منظور، خاطر، بمنظور

معنی : جهت، دلیل معانی دیگر : (با: for) به خاطر، برای، (نوشابه ی الکلی ژاپنی که از تخمیر برنج به دست می آید - saki هم می نویسند) ساکی، منظور، خاطر، بمنظور

واژه های حرف "s"