venisvela

venite

venite tutti

venizelist

venkata

venkisen

venlafaxine

venlin

venlo

venn

<hr> (ریاضی) نمودار ون، نمودار ون

(ریاضی) نمودار ون، نمودار ون

venn diagram

venn euler diagrams

vennel

venner

veno

venoatrial

venogram

venography

venoject

<hr> معنی : زهر، سم، مسموم کردن، مسموم شدن <hr> معانی دیگر : (فقط در مورد مار و دیگر جانوران) زهر، کین، بدخواهی، بدجنسی، نفرت، آریغ، عداوت، (نادر) هر نوع زهر، زهر مار و عقرب و غیره، کینه

معنی : زهر، سم، مسموم کردن، مسموم شدن معانی دیگر : (فقط در مورد مار و دیگر جانوران) زهر، کین، بدخواهی، بدجنسی، نفرت، آریغ، عداوت، (نادر) هر نوع زهر، زهر مار و عقرب و غیره، کینه

venom

venomed

venomer

venomers

venoming

venomization

venomize

venomless

venomly

venomness

venomosalivary

venomosity

<hr> معنی : زهر الود، سمی، زهردار <hr> معانی دیگر : (جانور) زهرین، کینه توز، بدخواه، کینه توزانه، عداوت آمیز، نیش دار، زهرآگین

معنی : زهر الود، سمی، زهردار معانی دیگر : (جانور) زهرین، کینه توز، بدخواه، کینه توزانه، عداوت آمیز، نیش دار، زهرآگین

venomous

venomous lizard

venomous snake

venomously

venomousness

venoms

venomsome

venon

venosal

venosclerosis

<hr> (به ویژه بال حشره) رگه دار، رگ دار، وریدی، دارای رگهای متعددو بر امده، پراز رگ و ورید، پر عروق

(به ویژه بال حشره) رگه دار، رگ دار، وریدی، دارای رگهای متعددو بر امده، پراز رگ و ورید، پر عروق

venose

venosinal

venosities

<hr> (بال حشره و غیره) رگ داری، رگه دار بودن، دارای ورید بودن، شبیه ورید، پر از ورید

(بال حشره و غیره) رگ داری، رگه دار بودن، دارای ورید بودن، شبیه ورید، پر از ورید

venosity

venostasis

<hr> معنی : سیاهرگی <hr> معانی دیگر : وریدی، (زیست شناسی)، وابسته به رگه یا رگ، رگی، رگه ای، پر از ورید، دارای وریدهای برامده

معنی : سیاهرگی معانی دیگر : وریدی، (زیست شناسی)، وابسته به رگه یا رگ، رگی، رگه ای، پر از ورید، دارای وریدهای برامده

venous

venous blood

واژه های حرف "v"