yugoslavian

yugoslavian citizen

yugoslavians

yugoslavs

yugyeom

yuit

<hr> (خودمانی)، خنده ی بلند، قهقهه

(خودمانی)، خنده ی بلند، قهقهه

yukaghir

yukata

yuke

yuki

yukich metric

yukked

yukkel

yukking

yukkuri

yuko

<hr> سرزمین یوکان (در شمال باختری کانادا - مرکز: whitehorse - مخفف: 536324 - yt کیلومتر مربع)

سرزمین یوکان (در شمال باختری کانادا - مرکز: whitehorse - مخفف: 536324 - yt کیلومتر مربع)

yukon

yukonite

yuksolyor

yuksporite

yul brynner

yulan

yulans

<hr> معنی : جشن میلاد عیسی مسیح <hr> معانی دیگر : کریسمس، ایام نوئل

معنی : جشن میلاد عیسی مسیح معانی دیگر : کریسمس، ایام نوئل

yule

yule block

yule distribution

<hr> (سابقا) کنده ی بزرگی که در کانون آتش کریسمس قرار می دادند، کنده بزرگی که شب میلاد بمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند

(سابقا) کنده ی بزرگی که در کانون آتش کریسمس قرار می دادند، کنده بزرگی که شب میلاد بمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند

yule log

yule process

yule scheme

yuleblock

yules

<hr> معنی : ایام عید تولد عیسی <hr> معانی دیگر : ایام کریسمس، فصل نوئل

معنی : ایام عید تولد عیسی معانی دیگر : ایام کریسمس، فصل نوئل

yuletide

yuletides

yulo

yulon

<hr> (ندای حاکی از خوشایند) عالی، لذیذ، به به، به (yum-yum هم می گویند)

(ندای حاکی از خوشایند) عالی، لذیذ، به به، به (yum-yum هم می گویند)

yum yum

<hr> سرخپوست یوما (قبیله ی یوما که در جنوب غربی ایالت اریزونا زندگی می کنند)، شهر یوما (در ایالت اریزونا - امریکا)

سرخپوست یوما (قبیله ی یوما که در جنوب غربی ایالت اریزونا زندگی می کنند)، شهر یوما (در ایالت اریزونا - امریکا)

yuma

yuman

yummi yummi

yummier

yummiest

yummmy treat

<hr> معنی : جالب، زیبا، لذیذ، خوش مزه، جالب توجه <hr> معانی دیگر : (عامیانه) خوشمزه، مطبوع

معنی : جالب، زیبا، لذیذ، خوش مزه، جالب توجه معانی دیگر : (عامیانه) خوشمزه، مطبوع

واژه های حرف "y"