صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ع" - لغت نامه دهخدا
علامه ٔ یمن
علامه چلبی بیگ
علامه کتکانی
علامه کرمانی
علاموت
علامی
علامید
علان
علان شعوبی
علان وراق
علان کلینی
علاند
علانشیه
علانه
علانون
علانی
علانیه
علانیه کردن
علاه
علاهم
علاهی
علاوه
علاوه کردن
علاوی
علاک
علاکد
علاکم
علایق
علایه
علب
علب الکرمه
علباء
علباء اسدی
علباء سلمی
علباوان
علبأان
علبط
علبطه
علبه
علبوبه
علبیه
علت
علت آفتاب
علت اصل
علت افتاب
علت اولی
علت بالذات
علت تامه
بیشتر