مجعوم

مجغر

مجغری

مجفئظ

مجفاه

مجفجف

مجفر

مجفره

مجفف

مجففات

مجففه

مجفل

مجفن

مجفو

مجفی

مجل

<hr> مترادف مجلا : جلوه گاه، تجلی گاه، تجلی گه، محل ظهور، مظهر

مترادف مجلا : جلوه گاه، تجلی گاه، تجلی گه، محل ظهور، مظهر

مجلا

<hr> مترادف مجلات : مجله ها، هفتگی نامه <hr> متضاد مجلات : روزنامه، ماه نامه، فصل نامه، سال نامه، نشریات ادواری

مترادف مجلات : مجله ها، هفتگی نامه متضاد مجلات : روزنامه، ماه نامه، فصل نامه، سال نامه، نشریات ادواری

مجلات

مجلاح

مجلای

مجلب

مجلبه

مجلجبه

مجلجل

مجلجله

مجلح

مجلحبه

مجلخد

<hr> مترادف مجلد : جلدشده، جلددار، جلد

مترادف مجلد : جلدشده، جلددار، جلد

مجلد

مجلدات

مجلده

مجلدگر

مجلدگری

مجلدی گرگانی

مجلز

<hr> مترادف مجلس : انجمن، پارلمان، جرگه، جلسه، حله، کنگره، لجنه، مجمع، محفل، معشر، نشست، مجلس گاه، نشستگاه، جای نشستن، مجمع درس، مجمع وعظ، محضر، حضرت، پیشگاه، پرده نمایشگر رویدادی مهم <hr> برابر پارسی : انجمن، انجمن گاه، نشست، نشست گاه، همایش

مترادف مجلس : انجمن، پارلمان، جرگه، جلسه، حله، کنگره، لجنه، مجمع، محفل، معشر، نشست، مجلس گاه، نشستگاه، جای نشستن، مجمع درس، مجمع وعظ، محضر، حضرت، پیشگاه، پرده نمایشگر رویدادی مهم برابر پارسی : انجمن، انجمن گاه، نشست، نشست گاه، همایش

مجلس

مجلس آرا

مجلس آرای

مجلس آرایی

مجلس آشو

<hr> مترادف مجلس ارا : ( مجلس آرا ) مجلس افروز، بزم آرا، محفل آرا، مجلس فروز، شمع جمع، رونق بخش

مترادف مجلس ارا : ( مجلس آرا ) مجلس افروز، بزم آرا، محفل آرا، مجلس فروز، شمع جمع، رونق بخش

واژه های حرف "م" - لغت نامه دهخدا