صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "گ" - لغت نامه دهخدا
گردباده
گردبازو
گردباسک
گردباف
گردبال
گردبالش
گردبالین
گردبان
گردبر
گردبرگ
گردبند
گردبندان
گردبندن
گردبیشه
گردبینی
گردتاج
گردجلفا
گردخوان
گرددندان
گردر
گردران
گردرحمت
گردرنگ
گردروب
گردروبی
گردرودبار
گردروی
گردریش
گردزاد
گردزدگی
گردزن
گردزنخ
گردساعد
گردسر
گردسرین
گردسم
گردسوز
گردسپیان
گردش
گردش آسمان
گردش اسمان
گردش بالین
گردش خون
گردش دادن
گردش دایره
گردش رفتن
گردش روزگار
گردش قرعه
بیشتر