دانشنامه آزاد فارسی

اتال ولف

اتالا

اتالانتا

اتالوس سلسله

اتالیق قوشچی

اتاماس

اتامی

اتان

اتان ادیوییک اسید

اتان ـ 1 2ـ دیول

اتانازی

اتاناسوف جان وینسنت

اتاناسیوس قدیس

اتانال

اتاناگیلد

اتانول

اتانوییک اسید

اتانین

اتاچ علی نورالله

اتاکاما صحرای

اتاکاما ناحیه

اتاکسی

اتاکسی فریدریش

اتاکپامه

اتایویالپا

اتایی سمرقندی عوض

اتب

<hr> مترادف اتباع : پیروان، وابستگان، تابعین، شهروند <hr> متضاد اتباع : بیگانگان <hr> برابر پارسی : پیروان، شهروندان، فرمانبران | ( اِتباع ) پَس رَوی کردن

مترادف اتباع : پیروان، وابستگان، تابعین، شهروند متضاد اتباع : بیگانگان برابر پارسی : پیروان، شهروندان، فرمانبران | ( اِتباع ) پَس رَوی کردن

اتباع

اتبین

<hr> مترادف اتحاد : ائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، هم دستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی <hr> متضاد اتحاد : اختلاف <hr> برابر پارسی : ( اتّحاد ) ساختگی | همبستگی، هماهنگی، یک پارچگی، یگانگی

مترادف اتحاد : ائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، هم دستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی متضاد اتحاد : اختلاف برابر پارسی : ( اتّحاد ) ساختگی | همبستگی، هماهنگی، یک پارچگی، یگانگی

اتحاد

اتحاد اسلام

اتحاد برای التزام به صلح

اتحاد برای پیشرفت

اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی

اتحاد رنگین کمان

اتحاد سه گانه

اتحاد شوروی

اتحاد عاقل و معقول

اتحاد مشرقی

اتحاد مقدس

اتحاد ملی افریقایی کنیا

اتحاد هوشنگ

اتحاد چهارگانه

اتحادیه اجتماعی و سیاسی زنان

اتحادیه اخایایی

اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا قانون

اتحادیه اروپای غربی

واژه های حرف "ا" - دانشنامه آزاد فارسی