فرهنگ عمید

<hr> مترادف شلوغی : ازدحام، جاروجنجال <hr> متضاد شلوغی : سکوت <hr> برابر پارسی : انبوهی

مترادف شلوغی : ازدحام، جاروجنجال متضاد شلوغی : سکوت برابر پارسی : انبوهی

شلوغی

شلوک

شلپ

شلپوی

شلک

شلکا

شلکک

شلیاق

شلیته

شلیدن

شلیر

شلیل

شلیک

<hr> مترادف شم : بویایی، بوییدن، مشام، بو، رایحه، ادراک، بینش <hr> برابر پارسی : بوی، بوی بردن، دریابی

مترادف شم : بویایی، بوییدن، مشام، بو، رایحه، ادراک، بینش برابر پارسی : بوی، بوی بردن، دریابی

شم

شما

<hr> مترادف شماتت : توبیخ، دشمن کامی، سرزنش، سرکوفت، عتاب، ملامت، نکوهش <hr> برابر پارسی : سرزنش، سرکوفت، نکوهش

مترادف شماتت : توبیخ، دشمن کامی، سرزنش، سرکوفت، عتاب، ملامت، نکوهش برابر پارسی : سرزنش، سرکوفت، نکوهش

شماتت

شماخ

<hr> مترادف شمار : رقم، عدد، نمره، اندازه، حد، شماره، عداد، حساب، آمار، تعداد

مترادف شمار : رقم، عدد، نمره، اندازه، حد، شماره، عداد، حساب، آمار، تعداد

شمار

شماردن

<hr> مترادف شمارش : احتساب، حساب، محاسبه

مترادف شمارش : احتساب، حساب، محاسبه

شمارش

شماس

شماطه

شماطه دار

شماع

شماغنده

<hr> مترادف شمال : خو، سرشت، نهاد، چهره، شکل، صورت، سمت چپ، یسار <hr> برابر پارسی : اپاختر

مترادف شمال : خو، سرشت، نهاد، چهره، شکل، صورت، سمت چپ، یسار برابر پارسی : اپاختر

شمال

شماله

شمامسه

شمامه

شمان

شمانیدن

<hr> مترادف شمایل : پرتره، تصویر، تمثال، عکس، نقش، چهره، رخسار، صورت، خویها، سرشت ها <hr> برابر پارسی : فرتورها، پیکرها، چهره ها، فتن، نگاره ها

مترادف شمایل : پرتره، تصویر، تمثال، عکس، نقش، چهره، رخسار، صورت، خویها، سرشت ها برابر پارسی : فرتورها، پیکرها، چهره ها، فتن، نگاره ها

شمایل

شمخال

<hr> مترادف شمد : چادر، سرانداز، ملافه، ملحفه

مترادف شمد : چادر، سرانداز، ملافه، ملحفه

شمد

شمر

<hr> مترادف شمردن : آماردن، شماره کردن، محاسبه کردن، شمارش، محاسبه

مترادف شمردن : آماردن، شماره کردن، محاسبه کردن، شمارش، محاسبه

شمردن

<hr> مترادف شمرده : محسوب، واضح، شماره شده

مترادف شمرده : محسوب، واضح، شماره شده

شمرده

شمرنده

شمریدن

<hr> مترادف شمس : خور، خورشید، شید، مهر، میترا، هور <hr> متضاد شمس : قمر <hr> برابر پارسی : خورشید

مترادف شمس : خور، خورشید، شید، مهر، میترا، هور متضاد شمس : قمر برابر پارسی : خورشید

شمس

شمسه

شمش

<hr> مترادف شمشاد : شمشار، طبر، عنقر، کتم، مرزنگوش

مترادف شمشاد : شمشار، طبر، عنقر، کتم، مرزنگوش

واژه های حرف "ش" - فرهنگ عمید