فرهنگستان زبان و ادب

معتاوان

معتاوند

<hr> مترادف معتدل : آرام، ملایم، میانه رو، نرم خو، معتدله، دارای اعتدال، راست، مستقیم ، کج، کژ <hr> متضاد معتدل : تندرو <hr> برابر پارسی : میانه، میانه رو، خوش آب و هوا، نه سرد و نه گرم

مترادف معتدل : آرام، ملایم، میانه رو، نرم خو، معتدله، دارای اعتدال، راست، مستقیم ، کج، کژ متضاد معتدل : تندرو برابر پارسی : میانه، میانه رو، خوش آب و هوا، نه سرد و نه گرم

معتدل

معتدل کامل

معدل المسیر

معدل النهار

<hr> مترادف معدن : کانسار، کان، اصل، سرچشمه، منشا <hr> برابر پارسی : کان

مترادف معدن : کانسار، کان، اصل، سرچشمه، منشا برابر پارسی : کان

معدن

معدن کاری

معدنکاری روباز

معده سنبی

معدوم سازی لاشه

<hr> مترادف معرف : شناسا، شناسنده، تعریف گر <hr> برابر پارسی : شناساننده، آشناکننده، شناسه

مترادف معرف : شناسا، شناسنده، تعریف گر برابر پارسی : شناساننده، آشناکننده، شناسه

معرف

معرفت شناسی فمینیستی

معلق خوار

معلولیت

معلولیت شنوایی

<hr> مترادف معمار : استاد، بنا، سازنده، طراح، مهراز، مهندس <hr> برابر پارسی : سازنده، آبادگر، مهراز، والادگر

مترادف معمار : استاد، بنا، سازنده، طراح، مهراز، مهندس برابر پارسی : سازنده، آبادگر، مهراز، والادگر

معمار

<hr> برابر پارسی : ساختمان، آبادگری، رازی گری، مهرازی

برابر پارسی : ساختمان، آبادگری، رازی گری، مهرازی

معماری

معماری ابرگرا

معماری اطلاعات

معماری خرسنگی

معماری دیوسنگی

معماری رایانه

معماری عملیات

معماری منظر

معمای کمان گیری

<hr> مترادف معنا : مراد، معنی، مفهوم، منطوق، باطن، کنه، مطلب، موضوع <hr> متضاد معنا : صورت، لفظ، مصداق <hr> برابر پارسی : ماناک، چَم، آرِش

مترادف معنا : مراد، معنی، مفهوم، منطوق، باطن، کنه، مطلب، موضوع متضاد معنا : صورت، لفظ، مصداق برابر پارسی : ماناک، چَم، آرِش

معنا

معناشناسی

معناشناسی صوری

معنای تحت اللفظی

معنای جمله

معنای دستوری

معنای صریح

معنای ضمنی

معنای واژگانی

معنایی

<hr> مترادف معنی : مفهوم، مدلول، مفاد، مضمون، لب، حقیقت، محتوا، باطن، هدف، مقصود، منظور، قصد، نیت، دلیل، سبب، انگیزه، مطلب، موضوع، مورد، باره، نکته <hr> برابر پارسی : آرِش، آرش، چم، چَم

مترادف معنی : مفهوم، مدلول، مفاد، مضمون، لب، حقیقت، محتوا، باطن، هدف، مقصود، منظور، قصد، نیت، دلیل، سبب، انگیزه، مطلب، موضوع، مورد، باره، نکته برابر پارسی : آرِش، آرش، چم، چَم

معنی

معنی داری اماری

معنی شناختی

معنی شناس

معنی شناسی

معنی شناسی زایشی

معنی شناسی شناختی

معنی شناسی صوری

<hr> مترادف معکوس : باژگونه، سرنگون، نگونسار، وارون، واژگون <hr> برابر پارسی : سرنگون، وارون، وارونه، واژگون، واژگونه

مترادف معکوس : باژگونه، سرنگون، نگونسار، وارون، واژگون برابر پارسی : سرنگون، وارون، وارونه، واژگون، واژگونه

واژه های حرف "م" - فرهنگستان زبان و ادب