فرهنگستان زبان و ادب

گران وردی

گرانش

گرانش برافشانی

گرانشی

<hr> مترادف گرانی : ثقل، سنگینی، وزین، غلا، دشواری، سختی صعوبت، گرانبهایی <hr> متضاد گرانی : ارزانی

مترادف گرانی : ثقل، سنگینی، وزین، غلا، دشواری، سختی صعوبت، گرانبهایی متضاد گرانی : ارزانی

گرانی

گرانی بهنجار

گرانی سنج

گرانی سنج ناپایدارنما

گرانی سنجی

گرانی سنجی هوایی

گرانی ظاهری

گرانی مشاهده ای

گرانی مطلق

گرانی نسبی

گرانی کوانتومی

گرانیگاه

گراویتون

<hr> مترادف گرایش : انحراف، تمایل، میل، آهنگ، قصد، گروش، رویکرد

مترادف گرایش : انحراف، تمایل، میل، آهنگ، قصد، گروش، رویکرد

گرایش

گرایش بدگمانانه

گرایش به خوردگی

گرایش به مرکز

گرایش فشار

گرایشی

گربه ایان

گربه ماهی بزرگ مکونگی

گربه ماهی سانان

<hr> مترادف گرد : پهلوان، تهمتن، دلیر، رشید، قهرمان، مبارز، یل | حلقه، دایره، دوار، گلوله، مدور | خاک، غبار، پودر، گردش

مترادف گرد : پهلوان، تهمتن، دلیر، رشید، قهرمان، مبارز، یل | حلقه، دایره، دوار، گلوله، مدور | خاک، غبار، پودر، گردش

گرد

گرد اب پذیر

گرد اب پنیر

گرد اورنده

گرد روی

گرد و خاک

گرد و غبار

گرداسنگ

<hr> مترادف گردالود : ( گردآلود ) غبارآلود، گردآلوده، گردناک، مغبر

مترادف گردالود : ( گردآلود ) غبارآلود، گردآلوده، گردناک، مغبر

گردالود

<hr> مترادف گردان : دوار، سیار، گردنده، جاری، روان، سیال، متحول، متغیر، منقلب <hr> متضاد گردان : ثابت

مترادف گردان : دوار، سیار، گردنده، جاری، روان، سیال، متحول، متغیر، منقلب متضاد گردان : ثابت

گردان

گردان هوایی

گرداورد هم دورافت

گرداورد هم چشمه

<hr> مترادف گرداوری : ( گردآوری ) تالیف، تدوین، جمع آوری، ضبط

مترادف گرداوری : ( گردآوری ) تالیف، تدوین، جمع آوری، ضبط

واژه های حرف "گ" - فرهنگستان زبان و ادب