گویش مازنی

ترتری

ترتریگوش

ترتلیس

ترتم

ترتم پرتم

ترتموش

ترتو

ترتیزک

ترتیه رستاق

ترجن

ترجن سرا دو رویه

ترجه

ترجی قله

ترجین

ترحلوا

ترخ

ترخان لش

ترخون

ترخونش

<hr> مترادف ترد : شکننده، ظریف، لطیف، نازک <hr> متضاد ترد : ضخیم، زمخت

مترادف ترد : شکننده، ظریف، لطیف، نازک متضاد ترد : ضخیم، زمخت

ترد

تردار

تردسته

تردسته خال هکاردن

<hr> مترادف تردماغ : بانشاط، سرحال، سرخوش، شادمان <hr> متضاد تردماغ : بی دماغ، ملنگ

مترادف تردماغ : بانشاط، سرحال، سرخوش، شادمان متضاد تردماغ : بی دماغ، ملنگ

تردماغ

تردوپرت

ترز

ترزن

ترزی

ترزیه

<hr> مترادف ترس : اضطراب، اعراض، باک، بیم، پروا، تشویش، جبن، خوف، دغدغه، دهشت، رعب، سهم، فزع، محابا، مخافت، مهابت، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت

مترادف ترس : اضطراب، اعراض، باک، بیم، پروا، تشویش، جبن، خوف، دغدغه، دهشت، رعب، سهم، فزع، محابا، مخافت، مهابت، واهمه، وجا، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت

ترس

ترستاق

ترسن دله

ترسندنن

ترسندوک

ترسندیک

ترسنیک

ترسه توهدائن

ترسه کا کوله

ترسه کا – کوله

<hr> مترادف ترسو : بددل، بزدل، بی جگر، بیمناک، ترسنده، جبان، ضعیف دل، جبون، خایف، کم جرئت، کم دل، مستوحش، متوحش <hr> متضاد ترسو : شجاع، نترس، بی پروا، شیردل

مترادف ترسو : بددل، بزدل، بی جگر، بیمناک، ترسنده، جبان، ضعیف دل، جبون، خایف، کم جرئت، کم دل، مستوحش، متوحش متضاد ترسو : شجاع، نترس، بی پروا، شیردل

ترسو

ترسوک

ترسکا

ترسید

ترسیکا

ترسییاب

ترسیین

<hr> مترادف ترش : اسیددار، حامض ، شور، تلخ، اخمو، بداخلاق، عبوس، خراب، فاسد غذا، میوه <hr> متضاد ترش : شیرین

مترادف ترش : اسیددار، حامض ، شور، تلخ، اخمو، بداخلاق، عبوس، خراب، فاسد غذا، میوه متضاد ترش : شیرین

ترش

ترش آبستن

واژه های حرف "ت" - گویش مازنی