گویش مازنی

پیسو

پیسک

پیسی

<hr> مترادف پیش : سابق، قبل، فراپیش، قدام، برابر، روبرو، مقابل، زی، نزد، گذشته، ماضی، شاخه نخل، جلو، پیشرو، کنار، پهلو، نزدیک، سمت، سو، طرف <hr> متضاد پیش : بعد، پس، پشت، عقب

مترادف پیش : سابق، قبل، فراپیش، قدام، برابر، روبرو، مقابل، زی، نزد، گذشته، ماضی، شاخه نخل، جلو، پیشرو، کنار، پهلو، نزدیک، سمت، سو، طرف متضاد پیش : بعد، پس، پشت، عقب

پیش

پیش امان

پیش انبور

پیش انگتن

پیش انگن

پیش اوان

پیش ایون

پیش بار

پیش بخردن

پیش بمئن

پیش بمانسته

پیش بمونس

پیش بمونس خار

پیش بن

پیش بکش

پیش بکشیین

پیش تخت

پیش تر

پیش تر بمرد

پیش تر سالا

پیش ترک

پیش ترین

پیش تش مال

پیش جامه

پیش جنگ

پیش خارد

پیش خر

پیش خرمن

پیش خون

پیش خونی

پیش دار

پیش داشت

پیش داشت هکردن

پیش دس بزان

پیش دست

پیش دستی

پیش دمال

پیش دمبل

پیش دمن

پیش دکتن

پیش دینگن

پیش دینگوئن

پیش را

پیش راشو

پیش رو

واژه های حرف "پ" - گویش مازنی