فرهنگ اسم ها

هلینا

هلیوس

هلیون

هما

هما دخت

هما دیس

همابخت

همادخت

همادیس

<hr> مترادف همام : سخن چین، غماز، نمام

مترادف همام : سخن چین، غماز، نمام

همام

همام الدین

هماوند

<hr> مترادف همایون : بختیار، خجسته، خوش یمن، سعادتمند، سعید، مبارک، مسعود، میمون، نیکبخت، هماگون

مترادف همایون : بختیار، خجسته، خوش یمن، سعادتمند، سعید، مبارک، مسعود، میمون، نیکبخت، هماگون

همایون

همایون بخت

همایون دخت

همایون چهر

<hr> مترادف همت : فتوت، والامنشی، آهنگ، تصمیم، عزم، اراده، خواست، سعی، کوشش <hr> برابر پارسی : پشتکار، تلاش

مترادف همت : فتوت، والامنشی، آهنگ، تصمیم، عزم، اراده، خواست، سعی، کوشش برابر پارسی : پشتکار، تلاش

همت

همت الله

<hr> مترادف همتا : برابر، عدیل، قرین، کفو، مانند، مثل، نظیر، همال، همانند

مترادف همتا : برابر، عدیل، قرین، کفو، مانند، مثل، نظیر، همال، همانند

همتا

<hr> مترادف همدم : انیس، جلیس، دلارام، دمساز، رفیق، مالوف، مصاحب، مقترن، ملازم، مونس، ندیم، هم زبان، هم صحبت، همنشین، یار

مترادف همدم : انیس، جلیس، دلارام، دمساز، رفیق، مالوف، مصاحب، مقترن، ملازم، مونس، ندیم، هم زبان، هم صحبت، همنشین، یار

همدم

همراد

<hr> مترادف همراز : رازدار، سرپوش، سرنگهدار، محرم

مترادف همراز : رازدار، سرپوش، سرنگهدار، محرم

همراز

<hr> مترادف همراه : دوست، رفیق، موتلف، متحد، متفق، ملازم، ندیم، ندیمه، همقدم، همگام، یار، پابه پا

مترادف همراه : دوست، رفیق، موتلف، متحد، متفق، ملازم، ندیم، ندیمه، همقدم، همگام، یار، پابه پا

همراه

همنواد

هموند

همیشار

همیشه بهار

همیلا

هنا

هنار

هناس

هناسه

هناو

<hr> مترادف هنرمند : آرتیست، بازیگر، ستاره، هنرپیشه، هنرور

مترادف هنرمند : آرتیست، بازیگر، ستاره، هنرپیشه، هنرور

هنرمند

<hr> مترادف هنگامه : ازدحام، الم شنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو

مترادف هنگامه : ازدحام، الم شنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو

واژه های حرف "ه" - فرهنگ اسم ها