صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "د" - واژه نامه بختیاریکا
دبیت
دت
دت وروردن
دتنا
دتنیدن
دتنیده
دتهستن
دتی
دختر
دختر بدنام شده
دختر به سن ازدواج رسیده
دختر ترشیده
دختر جوان
دختر جوان و خوشگل
ددر
ددر بس
دده
ددو
ددو مادری
ددو پدری
ددولی
در
در اختیار بودن
در ارامش
در ازائ
در استو
در اسرع وقت
در اشکفت
در اشکفتی
در امتداد ان طرف
در امتداد این سمت
در اوردن نیش زنبور
در اورنده
در باز
در بال اسموی
در بر گرفتن
در برا
در بریدن
در بن بسته
در بند نبودن
در بندار
در بیرین
در تنگنا قرار دادن
در تیزی گرده گذاشتن
در جریان
در حال
در حال اضمحلال
در حال انجام
بیشتر