صفحه اصلی
واژه نامه بختیاریکا
واژه های حرف "ر" - واژه نامه بختیاریکا
رسا
رسا کردن
رست
رست کشیدن
رستین
رسوا
رسوا کردن
رسیدن
رسیدن به مراد یا هدف یا خواسته
رسیدن محصول
رسیدگی
رش
رشت
رشتال
رشتن
رشتن به سم گا گریدن
رشتن له کردن
رشته
رشته رشته بودن
رشد نکردن
رشد نکرده
رشد و رویش
رشد کردن سریع
رشغین
رشم
رشن
رشنه
رشه
رشوه
رشوه ای
رشوه کشوه
رشوو
رشک
رضا
رضایت جلب کردن
رطوبت
رعایت جوانب احتیاط
رعایت نکردن میزان بلند کردن صدا
رعد
رعد و برق
رعد و برق همراه با باران
رعشه
رعشه دار
رعشه و لرزه همراه با ترس ناشی ازتوهم و تصور دیدن تصاویر غیر مانوس و نابهنجار
رعیت
رعیتی
رغبت
رفت
بیشتر