واژه نامه بختیاریکا

<hr> مترادف مکان : جا، جایگاه، حله، ربع، فضا، محل، مسکن، مقام، مقر، موضع، رتبه، پایه، جاه، منزلت <hr> متضاد مکان : زمان <hr> برابر پارسی : جا، جایگاه، زیستگاه

مترادف مکان : جا، جایگاه، حله، ربع، فضا، محل، مسکن، مقام، مقر، موضع، رتبه، پایه، جاه، منزلت متضاد مکان : زمان برابر پارسی : جا، جایگاه، زیستگاه

مکان

مکان خواب

مکان محافظت شده از نور افتاب

مکان مرتفع

مکان مشرف

مکان کم نور

مکانی جهت شور و طرح مسایل

مکاوری

مکتو

<hr> مترادف مکث : آرامش، ایست، تأمل، تأنی، توقف، ثبات، درنگ، سکته، طمأنینه، نرمش، وقار، وقفه <hr> برابر پارسی : درنگ، ایست

مترادف مکث : آرامش، ایست، تأمل، تأنی، توقف، ثبات، درنگ، سکته، طمأنینه، نرمش، وقار، وقفه برابر پارسی : درنگ، ایست

مکث

<hr> مترادف مکر : تزویر، تغابن، چاره، حقه، حیله، فسوس، محال، خدعه، خدیعت، دستان، دغا، شید، غدر، فریب، رنگ، زرق، ناموس، فسون، کید، نارو، نیرنگ، فریفتن، خدعه کردن <hr> برابر پارسی : فریب، ترفند، دغلی، کلک، نیرنگ

مترادف مکر : تزویر، تغابن، چاره، حقه، حیله، فسوس، محال، خدعه، خدیعت، دستان، دغا، شید، غدر، فریب، رنگ، زرق، ناموس، فسون، کید، نارو، نیرنگ، فریفتن، خدعه کردن برابر پارسی : فریب، ترفند، دغلی، کلک، نیرنگ

مکر

مکش

<hr> مترادف مکفی : بس، بسنده، کافی، کفایت کننده، مشبع <hr> متضاد مکفی : غیرمکفی <hr> برابر پارسی : بسنده، بس

مترادف مکفی : بس، بسنده، کافی، کفایت کننده، مشبع متضاد مکفی : غیرمکفی برابر پارسی : بسنده، بس

مکفی

مکل

مکنا

مکنده

مکنیدن

مکهستن

مکهنا

مکو

مکول

مکوندی

<hr> مترادف مکیدن : مک زدن

مکیدن

مکیده

<hr> مترادف مکینه : ماشین، کارخانه

مترادف مکینه : ماشین، کارخانه

مکینه

مگ

<hr> مترادف مگر : به جز، به استثنا، به غیر، فقط، الا، شاید، همانا، از قضا

مترادف مگر : به جز، به استثنا، به غیر، فقط، الا، شاید، همانا، از قضا

مگر

مگسک تفنگ

مگهشا

<hr> مترادف می : باده، ساغر، شراب، صهبا، مل، نبیذ، سلاف

مترادف می : باده، ساغر، شراب، صهبا، مل، نبیذ، سلاف

می

می بایست

می برو

می تووا

می خواهد

می زنو

می کردن به نفت

می کلوزه

می گلوزو

می یس

میام

<hr> مترادف میان : بین، مرکز، میانه، وسط، کمر، تو، داخل، مابین

مترادف میان : بین، مرکز، میانه، وسط، کمر، تو، داخل، مابین

واژه های حرف "م" - واژه نامه بختیاریکا