صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "ا" - اصطلاحات
از این گوش می گیره از اون گوش در می کنه
از اینجا رانده و از انجا مانده
از اینجا مانده و از انجا رانده
از بام می خواند از در می راند
از بای بسم الله تا تای تمت
از بی کفنی زنده است
از بیخ عرب بودن یا شدن
از ترس زهره ترک شدن
از ترس یا از دست عقرب جرار به مار غاشیه پناه بردن
از تصدق سر کسی
از تقصیر کسی گذشتن
از تنگ و تا نیفتادن
از تو حرکت از خدا برکت
از تو عباسی از من رقاصی
از جا برداشتن
از جاده ی چیزی منحرف شدن یا قدم بیرون نهادن یا خارج شدن
از حال رفتن
از حال وحوصله افتادن
از خجالت اب شدن
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان
از خر شیطان پائین امدن
از خر شیطان پایین امدن یا پیاده شدن
از خود مایه گذاشتن
از خیر چیزی گذشتن
از دار فنا رفتن
از دل ودماغ افتادن
از دماغ فیل افتاده
از دنده چپ بلند شدن
از دور داد می زنه
از دور دل می برد از نزدیک زهره
از روی کسی بالا رفتن
از زیر بته درامدن یا زیر بته عمل امدن
از سایه ی خود ترسیدن یا رمیدن
از سکه افتادن
از شیر مرغ تا جون ادمیزاد
از صدقه ی سر کسی یا چیزی
از طلا گشتن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید
از عرش تا فرش
از لام تا کام نگفتن یا حرف نزدن
از ما به خیر و از شما به سلامت
از ما گفتن از شما شنیدن
از مار به اژدها پناه بردن
از ماست که بر ماست
از منبر پایین نیامدن
از نا افتادن
از ناعلاجی به خر می گه خانوم باجی
از نخورده بگیر بده به خورده
از نیش عقرب به مار غاشیه پناه بردن
بیشتر