اصطلاحات

<hr> معنی : حرکت سریع نزولی، از بین بردن، قاپیدن، چپاول کردن، بسرعت پایین امدن <hr> معانی دیگر : (به ویژه در مورد پرنده ی شکاری) شیرجه رفتن (به سوی طعمه)، فروجهیدن، قاپ زدن، در ربودن، چنگ زدن، (پلیس و غیره - ناگهان) در رسیدن، (به جایی) ریختن، قاپ زنی، ربایش، فرود ناگهانی، فروجهش، شیرجه، درموردشاهین بسرعت پایین امدن

معنی : حرکت سریع نزولی، از بین بردن، قاپیدن، چپاول کردن، بسرعت پایین امدن معانی دیگر : (به ویژه در مورد پرنده ی شکاری) شیرجه رفتن (به سوی طعمه)، فروجهیدن، قاپ زدن، در ربودن، چنگ زدن، (پلیس و غیره - ناگهان) در رسیدن، (به جایی) ریختن، قاپ زنی، ربایش، فرود ناگهانی، فروجهش، شیرجه، درموردشاهین بسرعت پایی

swoop

<hr> معنی : تیغ، شمشیر، قداره، عدالت <hr> معانی دیگر : (مجازی) قدرت، زور، ارتش، نیروی نظامی، حرفه ی ارتشی، جنگ، فن جنگ، سیف

معنی : تیغ، شمشیر، قداره، عدالت معانی دیگر : (مجازی) قدرت، زور، ارتش، نیروی نظامی، حرفه ی ارتشی، جنگ، فن جنگ، سیف

sword

<hr> معنی : عاطفه، عطف، علاقه، همدمی، دلسوزی، همدردی، همفکری، رقت <hr> معانی دیگر : ترحم، همسوگی، (معمولا جمع) شرکت در غم دیگران، غمخواری، دوستی متقابل، محبت دوسره، همدلی، حسن تفاهم، (نادر) توافق، همسازی، (فیزیک) هملرزی، همفراشی، (زیست شناسی) هم سوهشی، وابسته به همدردی، از روی همدردی، دلسوزانه، همسوگانه، دلسوی، موافقت

معنی : عاطفه، عطف، علاقه، همدمی، دلسوزی، همدردی، همفکری، رقت معانی دیگر : ترحم، همسوگی، (معمولا جمع) شرکت در غم دیگران، غمخواری، دوستی متقابل، محبت دوسره، همدلی، حسن تفاهم، (نادر) توافق، همسازی، (فیزیک) هملرزی، همفراشی، (زیست شناسی) هم سوهشی، وابسته به همدردی، از روی همدردی، دلسوزانه، همسوگانه، دلسو

sympathy

sync or synch

<hr> معنی : دستگاه، جهاز، ترتیب، نظم، رشته، سبک، سلسله، روش، منظومه، اسلوب، نظام، سیستم، همست، همستاد، قاعده رویه <hr> معانی دیگر : سازمان، سامانه، سازگان، هنداد، همبستاد، شبکه، ساختار، طریقه، روال، شیوه، نظم و ترتیب، قوام، (بلور شناسی - شیمی - زمین شناسی) سیستم، طرز

معنی : دستگاه، جهاز، ترتیب، نظم، رشته، سبک، سلسله، روش، منظومه، اسلوب، نظام، سیستم، همست، همستاد، قاعده رویه معانی دیگر : سازمان، سامانه، سازگان، هنداد، همبستاد، شبکه، ساختار، طریقه، روال، شیوه، نظم و ترتیب، قوام، (بلور شناسی - شیمی - زمین شناسی) سیستم، طرز

system

<hr> (مهندسی) تجزیه و تحلیل سیستم ها، فراکافت سازگان ها، تحلیل سیستم

(مهندسی) تجزیه و تحلیل سیستم ها، فراکافت سازگان ها، تحلیل سیستم

واژه های حرف "s" - اصطلاحات