انگلیسی به انگلیسی

angel of death

<hr> اسم خاص مونث (angelica و angelina و angeline هم می گویند) (مخفف آن: angie)

اسم خاص مونث (angelica و angelina و angeline هم می گویند) (مخفف آن: angie)

angela

angela merkel

<hr> (امریکا) اهل شهر لوس آنجلس (در ایالت کالیفرنیا)، لوس آنجلسی

(امریکا) اهل شهر لوس آنجلس (در ایالت کالیفرنیا)، لوس آنجلسی

angeleno

angeles

<hr> معنی : نوعی کوسه ماهی <hr> معانی دیگر : فرشته ماهی (انواع ماهیان رنگارنگ مناطق حاره از تیره ی خارماهیان pomacanthidae)

معنی : نوعی کوسه ماهی معانی دیگر : فرشته ماهی (انواع ماهیان رنگارنگ مناطق حاره از تیره ی خارماهیان pomacanthidae)

angelfish

<hr> معنی : فرشتهای، وابسته به فرشته <hr> معانی دیگر : فرشته سیرت، ملائکه وار، (از نظر خوبی یا زیبایی و غیره) فرشته مانند، وابسته به فرشتگان، ملکی، آسمانی، روحانی (angelical هم می گویند)

معنی : فرشتهای، وابسته به فرشته معانی دیگر : فرشته سیرت، ملائکه وار، (از نظر خوبی یا زیبایی و غیره) فرشته مانند، وابسته به فرشتگان، ملکی، آسمانی، روحانی (angelical هم می گویند)

angelic

angelic face

angelic innocence

angelic smile

<hr> (گیاه شناسی) سنبل ختایی (از تیره ی umbel)، سنبل خطایی

(گیاه شناسی) سنبل ختایی (از تیره ی umbel)، سنبل خطایی

angelica

<hr> فرشته ای، وابسته به فرشته

فرشته ای، وابسته به فرشته

angelical

angelically

angelina

angelina jolie

angelino

angelolatry

<hr> (الهیات) فرشته شناسی

angelology

angelou

angelus

<hr> معنی : خشم، عصبانیت، غضب، غیظ، براشفتگی، برافروختگی، خلم، ستیز، خشمگین کردن، خونکسی را بجوش اوردن، غضبناک کردن، خشمناک کردن، ژکیدن <hr> معانی دیگر : دژی، برآشفتگی، خشمگین کردن یا شدن، غضب کردن، عصبانی کردن یا شدن، (محلی) تورم زخم، متورم و دردناک شدن (زخم)

معنی : خشم، عصبانیت، غضب، غیظ، براشفتگی، برافروختگی، خلم، ستیز، خشمگین کردن، خونکسی را بجوش اوردن، غضبناک کردن، خشمناک کردن، ژکیدن معانی دیگر : دژی، برآشفتگی، خشمگین کردن یا شدن، غضب کردن، عصبانی کردن یا شدن، (محلی) تورم زخم، متورم و دردناک شدن (زخم)

anger

angevin

<hr> معنی : انژین، گلو درد، ورم گلو <hr> معانی دیگر : قولنج، درد موضعی شدید، (پزشکی)، آنژین، گلو درد توام با تنگی نفس، خفش، طب گلودرد

معنی : انژین، گلو درد، ورم گلو معانی دیگر : قولنج، درد موضعی شدید، (پزشکی)، آنژین، گلو درد توام با تنگی نفس، خفش، طب گلودرد

angina

<hr> (پزشکی) آنژین صدری، درد شدید در اثر گرفتگی رگ های جلوی قلب، خفش سینه ای

(پزشکی) آنژین صدری، درد شدید در اثر گرفتگی رگ های جلوی قلب، خفش سینه ای

angina pectoris

anginal

anginoid

angioblast

angiocardiography

angiodysplasia

angiogenesis

<hr> معنی : رگ شناسی، مطالعه عروق خونی و لنفی <hr> معانی دیگر : (پزشکی) شناخت رگ های خونی و لنف

معنی : رگ شناسی، مطالعه عروق خونی و لنفی معانی دیگر : (پزشکی) شناخت رگ های خونی و لنف

angiology

<hr> (پزشکی) آنژیوما (غده ای که از رگ های خونی و لنفاوی تشکیل شده)، رگ آمو

(پزشکی) آنژیوما (غده ای که از رگ های خونی و لنفاوی تشکیل شده)، رگ آمو

angioma

angiomatous

angiopathy

<hr> (پزشکی) آنژیوپلاستی، رگ گشایی

(پزشکی) آنژیوپلاستی، رگ گشایی

angioplasty

<hr> (گیاه شناسی) نهاندانه (گیاهانی که دانه ی آنها در تخمدان قرار دارد) (رجوع شود به: gymnosperm)

(گیاه شناسی) نهاندانه (گیاهانی که دانه ی آنها در تخمدان قرار دارد) (رجوع شود به: gymnosperm)

angiosperm

angiospermous

angiotonin

<hr> آنکور (ویرانه ها و بناهای خمر در شمال غرب کامبوج که شامل ویرانه های پایتخت کامبوج باستان: angkor thom و عبادتگاه خمرها: angkor vat است)

آنکور (ویرانه ها و بناهای خمر در شمال غرب کامبوج که شامل ویرانه های پایتخت کامبوج باستان: angkor thom و عبادتگاه خمرها: angkor vat است)

angkor

angkor vat

angkor wat

<hr> معنی : طرف، زاویه، گوشه، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن <hr> معانی دیگر : خمش، سوی، جهت، (به نوشته یا نطق و غیره) جنبه ی ویژه ای دادن، زاویه دار شدن یا کردن، خم کردن یا شدن، (عامیانه) انگیزه، تمهید، حقه، (برای به دست آوردن چیزی) حیله زدن، طرح ریختن، (با قلاب) ماهی گرفتن

معنی : طرف، زاویه، گوشه، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن معانی دیگر : خمش، سوی، جهت، (به نوشته یا نطق و غیره) جنبه ی ویژه ای دادن، زاویه دار شدن یا کردن، خم کردن یا شدن، (عامیانه) انگیزه، تمهید، حقه، (برای به دست آوردن چیزی) حیله زدن، طرح ریختن، 

angle

angle bisection

angle for

<hr> (معماری) آهن گوشه، آهن نبشی، اهن گوشه، اهن زاویه

(معماری) آهن گوشه، آهن نبشی، اهن گوشه، اهن زاویه

angle iron

<hr> (هواپیمایی) زاویه ی حاده بین جهت جریان هوا و وتر هواشکن (مقطع بال هواپیما)

(هواپیمایی) زاویه ی حاده بین جهت جریان هوا و وتر هواشکن (مقطع بال هواپیما)

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی