انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : انتن، شاخک، موج گیر <hr> معانی دیگر : (رادیو وغیره) آنتن، سرون، pl شاخک، در بی سیم موج گیر

معنی : انتن، شاخک، موج گیر معانی دیگر : (رادیو وغیره) آنتن، سرون، pl شاخک، در بی سیم موج گیر

antenna

antennal

<hr> مربوط به پیش از عروسى

antenuptial

antepartum

antepast

<hr> (در شمارش هجاهای واژه) سومین هجا از آخر، سه هجا به آخر مانده (مثلا هجای te در واژه ی antepenult)

(در شمارش هجاهای واژه) سومین هجا از آخر، سه هجا به آخر مانده (مثلا هجای te در واژه ی antepenult)

antepenult

<hr> سه تا به آخر مانده، سومین از آخر، سومین از آخر رجوع شود به: antepenult

سه تا به آخر مانده، سومین از آخر، سومین از آخر رجوع شود به: antepenult

antepenultimate

anteprandial

<hr> معنی : قدامی، جلوی <hr> معانی دیگر : در جلو، قدامی (در مقابل: خلفی posterior)، بطنی، شکمی، (از نظر زمان یا ترتیب یا منطق) مقدم، پیشین

معنی : قدامی، جلوی معانی دیگر : در جلو، قدامی (در مقابل: خلفی posterior)، بطنی، شکمی، (از نظر زمان یا ترتیب یا منطق) مقدم، پیشین

anteriority

anteriorly

anterograde

<hr> معنی : اطاق انتظار، کفش کن <hr> معانی دیگر : اتاق انتظار، پیش اتاقی

معنی : اطاق انتظار، کفش کن معانی دیگر : اتاق انتظار، پیش اتاقی

anteroom

antetype

<hr> جلوآمدگی، شکم دادگی، بیرون زدگی (به ویژه بیرون زدگی رحم)

جلوآمدگی، شکم دادگی، بیرون زدگی (به ویژه بیرون زدگی رحم)

anteversion

<hr> برون زدن، شکم دادن، جلو آمدگی پیدا کردن

برون زدن، شکم دادن، جلو آمدگی پیدا کردن

antevert

anthelix

<hr> (داروسازی) کرم کش، داروی کرم انداز، کرم کش، دافع کرم روده، مربوط بداروی ضد کرم

(داروسازی) کرم کش، داروی کرم انداز، کرم کش، دافع کرم روده، مربوط بداروی ضد کرم

anthelmintic

<hr> معنی : سرود <hr> معانی دیگر : (کلیسا) سرودی که به صورت سوال و جواب است، سرودی که از جملات انجیل تشکیل شده است، سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند

معنی : سرود معانی دیگر : (کلیسا) سرودی که به صورت سوال و جواب است، سرودی که از جملات انجیل تشکیل شده است، سرودی که دسته جمعی در کلیسا میخوانند

anthem

anthem change

<hr> معنی : بساک <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) بساک

معنی : بساک معانی دیگر : (گیاه شناسی) بساک

anther

<hr> (در گیاهان بی تخم و گل، مانند سرخس ها) اندام جنسی نر، نرینه اندام، بساکه، pl عضو تناسلی نر در نهانزادان

(در گیاهان بی تخم و گل، مانند سرخس ها) اندام جنسی نر، نرینه اندام، بساکه، pl عضو تناسلی نر در نهانزادان

antheridium

<hr> معنی : لانه مور، مورتپه <hr> معانی دیگر : تپه ی کوچک دور سوراخ مورچه، مورتل، خاکریزی که مور هنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند، چال مورچه

معنی : لانه مور، مورتپه معانی دیگر : تپه ی کوچک دور سوراخ مورچه، مورتل، خاکریزی که مور هنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند، چال مورچه

anthill

anthocyan

<hr> (گیاه شناسی - جانور شناسی) گلرنگ (anthocyan هم می گویند)

(گیاه شناسی - جانور شناسی) گلرنگ (anthocyan هم می گویند)

anthocyanin

anthokyan

anthological

anthologise

<hr> معنی : جنگ نگار <hr> معانی دیگر : متخصص و متبحر در گلچین قطعات ادبی

معنی : جنگ نگار معانی دیگر : متخصص و متبحر در گلچین قطعات ادبی

anthologist

<hr> گلچین ادبی درست کردن، به جنگ ادبی افزودن، گلچین ادبی جمع کردن

گلچین ادبی درست کردن، به جنگ ادبی افزودن، گلچین ادبی جمع کردن

anthologize

<hr> معنی : مجموعه، گلچین ادبی، جنگ، منتخبات، منتخبات نظم و نثر <hr> معانی دیگر : مجموعه ای از شعر یا داستان وغیره، گزیده ها

معنی : مجموعه، گلچین ادبی، جنگ، منتخبات، منتخبات نظم و نثر معانی دیگر : مجموعه ای از شعر یا داستان وغیره، گزیده ها

anthology

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف: antony) (tony هم می نویسند)

اسم خاص مذکر (مخفف: antony) (tony هم می نویسند)

anthony

anthony fokker

anthony herman gerard fokker

anthony hopkins

anthony perkins

anthophilous

<hr> (جانور شناسی) گلسانان (از شاخه ی cnidaria و رده ی anthozoa)، وابسته به گلسانان

(جانور شناسی) گلسانان (از شاخه ی cnidaria و رده ی anthozoa)، وابسته به گلسانان

anthozoan

<hr> آنتراسن (هیدروکربور بلورین به فرمول c6h4(ch)2c6h4)

آنتراسن (هیدروکربور بلورین به فرمول c6h4(ch)2c6h4)

anthracene

<hr> معنی : انتراسیت، ذغال سنگ خشک و خالص <hr> معانی دیگر : آنتراسیت (زغالسنگ سخت که حرارت زیاد و شعله و دود کم دارد)

معنی : انتراسیت، ذغال سنگ خشک و خالص معانی دیگر : آنتراسیت (زغالسنگ سخت که حرارت زیاد و شعله و دود کم دارد)

anthracite

anthracitic

<hr> شبیه به سیاه زخم، سیاه زخمی، مانندگنده، طاول یالفگیرک

شبیه به سیاه زخم، سیاه زخمی، مانندگنده، طاول یالفگیرک

anthracoid

anthracosilicosis

<hr> رجوع شود به: (black lung (disease

رجوع شود به: (black lung (disease

anthracosis

anthracotic

<hr> (شیمی) آنتراکوئینون (c6h4(co)2c6h4)

(شیمی) آنتراکوئینون (c6h4(co)2c6h4)

anthraquinone

<hr> معنی : خراج، سیاه زخم، نوعی سنگ یاقوت <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) سیاه زخم، کفگیرک (که از باسیلی به نام bacillus anthracis ایجاد می شود)، تاول سیاه زخم (blackleg هم می گویند)، طب سیاه زخم

معنی : خراج، سیاه زخم، نوعی سنگ یاقوت معانی دیگر : (جانورشناسی) سیاه زخم، کفگیرک (که از باسیلی به نام bacillus anthracis ایجاد می شود)، تاول سیاه زخم (blackleg هم می گویند)، طب سیاه زخم

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی