انگلیسی به انگلیسی

cheltenham

<hr> مخفف:، شیمیایی، شیمیدان، مخفف: شیمیایی مخفف: شیمیدان مخفف: شیمی

مخفف:، شیمیایی، شیمیدان، مخفف: شیمیایی مخفف: شیمیدان مخفف: شیمی

chem

<hr> معنی : کیمیایی، شیمیایی <hr> معانی دیگر : (شیمیایی) وابسته به شیمی، آنچه که در شیمی به کار رود و یا توسط علم شیمی فراوری شود، مصنوعی، ماده ی شیمیایی، ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی، وابسته به مشروب های الکلی و داروهای اعتیاد آور و سایر مخدرهایی که از راه شیمیایی فراوری می شوند

معنی : کیمیایی، شیمیایی معانی دیگر : (شیمیایی) وابسته به شیمی، آنچه که در شیمی به کار رود و یا توسط علم شیمی فراوری شود، مصنوعی، ماده ی شیمیایی، ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی، وابسته به مشروب های الکلی و داروهای اعتیاد آور و سایر مخدرهایی که از راه شیمیایی فراوری می شوند

chemical

chemical agent

chemical ammunition

chemical bomb

chemical composition

chemical compound

chemical conglomerate

chemical element

chemical energy

chemical engineer

chemical engineering

chemical fertilizer

chemical fog

chemical formula

chemical free

chemical grenade

chemical plant

chemical process

chemical reaction

chemical substances

chemical technology

chemical war head

<hr> جنگ شیمیایی، جنگ بوسیله گازهای شیمیایی

جنگ شیمیایی، جنگ بوسیله گازهای شیمیایی

chemical warfare

chemical weapons

chemicalisation

chemicalization

<hr> معنی : بطور شیمیایی <hr> معانی دیگر : بطورشیمیایی

معنی : بطور شیمیایی معانی دیگر : بطورشیمیایی

chemically

chemicals

<hr> (شیمی) نور افشانی شیمیایی (نور بی حرارتی که طی برخی واکنش های شیمیایی تولید می شود)

(شیمی) نور افشانی شیمیایی (نور بی حرارتی که طی برخی واکنش های شیمیایی تولید می شود)

chemiluminescence

<hr> معنی : لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه <hr> معانی دیگر : زیر پیراهنی زنانه

معنی : لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه معانی دیگر : زیر پیراهنی زنانه

chemise

<hr> (جامه های زنانه) پیش سینه، توری جلوی سینه، سینه پوش، پیش سینه

(جامه های زنانه) پیش سینه، توری جلوی سینه، سینه پوش، پیش سینه

chemisette

<hr> (نادر) نیرو یا عمل شیمیایی

(نادر) نیرو یا عمل شیمیایی

chemism

<hr> معنی : داروساز، شیمی دان <hr> معانی دیگر : دانشمند شیمی، شیمیست، (انگلیس) داروساز، دارو فروش، داروخانه دار

معنی : داروساز، شیمی دان معانی دیگر : دانشمند شیمی، شیمیست، (انگلیس) داروساز، دارو فروش، داروخانه دار

chemist

<hr> معنی : علم شیمی <hr> معانی دیگر : شیمی، (عامیانه) ترکیب یا ساختمان یا ماهیت گروه یا فرد یا موقعیت، تاثیر عاطفی متقابل، جاذبه ی جنسی متقابل، خواص شیمیایی ماده ی به خصوصی، هر فرایندی که مانند علم شیمی مستلزم فرو کافت (analysis) و هم نهشت (synthesis) باشد

معنی : علم شیمی معانی دیگر : شیمی، (عامیانه) ترکیب یا ساختمان یا ماهیت گروه یا فرد یا موقعیت، تاثیر عاطفی متقابل، جاذبه ی جنسی متقابل، خواص شیمیایی ماده ی به خصوصی، هر فرایندی که مانند علم شیمی مستلزم فرو کافت (analysis) و هم نهشت (synthesis) باشد

chemistry

chemistry teacher

chemokinesis

chemokinetic

chemoprevention

chemoprophylactic

<hr> (داروسازی - پزشکی) پیشگیری دارویی

(داروسازی - پزشکی) پیشگیری دارویی

chemoprophylaxis

chemoreception

chemoreceptive

<hr> (کالبد شناسی) گیرنده ی شیمیایی، بخشی از انتهای عصب (معمولا نوعی پروتئین) که مواد شیمیایی مولد مزه و بو و غیره را همبست (bind) می کند

(کالبد شناسی) گیرنده ی شیمیایی، بخشی از انتهای عصب (معمولا نوعی پروتئین) که مواد شیمیایی مولد مزه و بو و غیره را همبست (bind) می کند

chemoreceptor

chemoreflex

chemosis

<hr> (کالبد شناسی ـ واکنش شیمیایی بین دوماده که توسط شامه یا غشا از هم جدا شده باشند) در تراوی شیمیایی، شیمی گذرندگی

(کالبد شناسی ـ واکنش شیمیایی بین دوماده که توسط شامه یا غشا از هم جدا شده باشند) در تراوی شیمیایی، شیمی گذرندگی

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی