انگلیسی به انگلیسی

eurocentric

eurocheck

<hr> (پول کشورهای هم پیوند اروپایی) پول اروپایی، اروپول، پول یورو

(پول کشورهای هم پیوند اروپایی) پول اروپایی، اروپول، پول یورو

eurocurrency

eurodollar

euroization

euromarket

<hr> (اسطوره ی یونان) اروپ (شاهزاده خانم فنیقی که زاوش خود را به صورت گاو سفیدی درآورد و به او نزدیک شد و او را دزدید و به جزیره ی کرت برد)

(اسطوره ی یونان) اروپ (شاهزاده خانم فنیقی که زاوش خود را به صورت گاو سفیدی درآورد و به او نزدیک شد و او را دزدید و به جزیره ی کرت برد)

europa

europa island

<hr> معنی : قاره اروپا <hr> معانی دیگر : اروپا

معنی : قاره اروپا معانی دیگر : اروپا

europe

<hr> معنی : فرنگی، غربی، اروپایی، فرنگی <hr> معانی دیگر : وابسته به اروپا و مردم و فرهنگ و زبان های آن، بومی اروپا

معنی : فرنگی، غربی، اروپایی، فرنگی معانی دیگر : وابسته به اروپا و مردم و فرهنگ و زبان های آن، بومی اروپا

european

european champion

european common market

<hr> جامعه ی کشورهای اروپایی، هم پیوند کشورهای اروپایی، جامعه ی اروپا

جامعه ی کشورهای اروپایی، هم پیوند کشورهای اروپایی، جامعه ی اروپا

european community

european computer manufacturers association

european conference of postal and telecommunicatio

european continent

european countries

european cup

european currency unit

<hr> جامعه ی (هم پیوند) اقتصادی اروپا (که بخشی از جامعه ی کشورهای اروپایی می باشد) (بازار مشترک یا common market هم می گویند)

جامعه ی (هم پیوند) اقتصادی اروپا (که بخشی از جامعه ی کشورهای اروپایی می باشد) (بازار مشترک یا common market هم می گویند)

european economic community

european free trade association

european jewish communities

european law

european law enforcement organisation

european monetary system

european monetary union

european option

european space agency

european union

<hr> (شیمی) یوروپیم، اروپیم (عنصر شیمیایی کمیاب که در ساختن تلویزیون رنگی کاربرد دارد - نشان آن: eu، وزن اتمی: 151/96، شماره ی اتمی: 63، وزن مخصوص: 5/23، نقطه ی گداز: 822c، نقطه ی جوش: 1597c)

(شیمی) یوروپیم، اروپیم (عنصر شیمیایی کمیاب که در ساختن تلویزیون رنگی کاربرد دارد - نشان آن: eu، وزن اتمی: 151/96، شماره ی اتمی: 63، وزن مخصوص: 5/23، نقطه ی گداز: 822c، نقطه ی جوش: 1597c)

europium

europol

eurosceptic

eurospeak

eurostar

eurovision

<hr> (اسطوره ی یونان) یورس (دارگونه ی باد خاوری یا جنوب خاوری)

(اسطوره ی یونان) یورس (دارگونه ی باد خاوری یا جنوب خاوری)

eurus

<hr> (اسطوره ی یونان) اوری دیسه (زن ارفیوز)، اوریدس، زن اورفوس

(اسطوره ی یونان) اوری دیسه (زن ارفیوز)، اوریدس، زن اورفوس

eurydice

<hr> (زیست شناسی - قادر به تحمل شرایط محیطی گوناگون) پهن جای زی (در برابر: باریکه جای زی stenotopic)، دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط

(زیست شناسی - قادر به تحمل شرایط محیطی گوناگون) پهن جای زی (در برابر: باریکه جای زی stenotopic)، دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط

eurytopic

euskera

eustace

<hr> استاخی، پیداشده توسط پزشک ایتالیایی

استاخی، پیداشده توسط پزشک ایتالیایی

eustachian

<hr> معنی : شیپور استاش، شیپور استاخی <hr> معانی دیگر : (کالبد شناسی - با e بزرگ هم می نویسند) شیپور استاش، لوله ی استاش

معنی : شیپور استاش، شیپور استاخی معانی دیگر : (کالبد شناسی - با e بزرگ هم می نویسند) شیپور استاش، لوله ی استاش

eustachian tube

<hr> (در مورد فلز و آمیزه های فلزی - قادر به گدازش با کمترین حرارت ممکن)، خوش گداز

(در مورد فلز و آمیزه های فلزی - قادر به گدازش با کمترین حرارت ممکن)، خوش گداز

eutectic

<hr> (اسطوره ی یونان) یوترپی، اوترپ (دارگونه ی موسیقی و شعر بزمی)

(اسطوره ی یونان) یوترپی، اوترپ (دارگونه ی موسیقی و شعر بزمی)

euterpe

<hr> معنی : مرگ اسان <hr> معانی دیگر : (کشتن از روی ترحم انسان یا جانور به خاطر نجات دادن آنها از درد و غیره) کشتن دلسوزانه، مهرین کشی، مرگ یا قتل کسانی که دچار مر­ سخت ولاعلاجند برای تخفیف درد انها

معنی : مرگ اسان معانی دیگر : (کشتن از روی ترحم انسان یا جانور به خاطر نجات دادن آنها از درد و غیره) کشتن دلسوزانه، مهرین کشی، مرگ یا قتل کسانی که دچار مر­ سخت ولاعلاجند برای تخفیف درد انها

euthanasia

euthanasic

<hr> مهرین کشی کردن، از روی ترحم کشتن

مهرین کشی کردن، از روی ترحم کشتن

euthanize

<hr> (علم بهسازی نژاد بشر از راه مهار عوامل محیط) بهنژاد سازی محیطی، علم سعادت و رفاه زندگی بشر، مبجک رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح

(علم بهسازی نژاد بشر از راه مهار عوامل محیط) بهنژاد سازی محیطی، علم سعادت و رفاه زندگی بشر، مبجک رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح

واژه های حرف "e" - انگلیسی به انگلیسی