انگلیسی به انگلیسی

hartbeest

<hr> معنی : بزکوهی افریقایی <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) آهوی بزرگ شاخ (جنس alcelaphus که بومی افریقای جنوبی است)

معنی : بزکوهی افریقایی معانی دیگر : (جانور شناسی) آهوی بزرگ شاخ (جنس alcelaphus که بومی افریقای جنوبی است)

hartebeest

<hr> شهر هارتفورد (مرکز ایالت کنتیکت - امریکا)

شهر هارتفورد (مرکز ایالت کنتیکت - امریکا)

hartford

hartley

<hr> معنی : بارهنگ، شاخ گوزن ماده، کربنات امونیوم <hr> معانی دیگر : شاخ گوزن، شا&nbsp; گوزن ماده

معنی : بارهنگ، شاخ گوزن ماده، کربنات امونیوم معانی دیگر : شاخ گوزن، شا گوزن ماده

hartshorn

<hr> ادم بی پروا، لا ابالی، بیفکر، بیقید، هردمبیل ادم بی پروا، ادم لاابالی

ادم بی پروا، لا ابالی، بیفکر، بیقید، هردمبیل ادم بی پروا، ادم لاابالی

harum scarum

<hr> معنی : غیب گو، فالگیر، روده بین <hr> معانی دیگر : (روم باستان) طالع بین (با بررسی امعا و احشای حیوان قربانی شده غیب گویی می کرد)، روم قدیم فالگیر

معنی : غیب گو، فالگیر، روده بین معانی دیگر : (روم باستان) طالع بین (با بررسی امعا و احشای حیوان قربانی شده غیب گویی می کرد)، روم قدیم فالگیر

haruspex

<hr> جان هاروارد (کشیشی که دانشگاه هاروارد به یاد بود او است)

جان هاروارد (کشیشی که دانشگاه هاروارد به یاد بود او است)

harvard

harvard business review

harvard business school

<hr> معنی : نتیجه، محصول، حاصل، خرمن، هنگام درو، وقت خرمن، درو کردن و برداشتن <hr> معانی دیگر : درو، برداشت (محصول)، فصل برداشت، فراورده ی سال، درو کردن، (محصول) برداشت کردن، بهره برداری کردن، پیامد، به دست آوردن، برخوردار شدن، گردآوری محصول

معنی : نتیجه، محصول، حاصل، خرمن، هنگام درو، وقت خرمن، درو کردن و برداشتن معانی دیگر : درو، برداشت (محصول)، فصل برداشت، فراورده ی سال، درو کردن، (محصول) برداشت کردن، بهره برداری کردن، پیامد، به دست آوردن، برخوردار شدن، گردآوری محصول

harvest

harvest bug

<hr> جشن سپاسگزاری هنگام درو

جشن سپاسگزاری هنگام درو

harvest festival

<hr> معنی : ماه شب چهارده، بدر <hr> معانی دیگر : ماه شب چهارده در هنگام درو (حدود 21 شهریور)

معنی : ماه شب چهارده، بدر معانی دیگر : ماه شب چهارده در هنگام درو (حدود 21 شهریور)

harvest moon

harvestable

<hr> (شخص) خرمن بردار، درو کننده، دروگر، ماشین درووباقه بندی

(شخص) خرمن بردار، درو کننده، دروگر، ماشین درووباقه بندی

harvester

harvesting

<hr> معنی : خرمن بردار، نوعی عنکبوت، درو گر <hr> معانی دیگر : (شخص) خرمن بردار، درو کننده، دروگر، خرمن بردار، یکجورکارتنه

معنی : خرمن بردار، نوعی عنکبوت، درو گر معانی دیگر : (شخص) خرمن بردار، درو کننده، دروگر، خرمن بردار، یکجورکارتنه

واژه های حرف "h" - انگلیسی به انگلیسی