انگلیسی به انگلیسی

mailing list manager

<hr> (استوانه ی مقوایی که پوستر و سایر اوراق بزرگ را در آن می گذارند و پست می کنند) لوله ی پستی

(استوانه ی مقوایی که پوستر و سایر اوراق بزرگ را در آن می گذارند و پست می کنند) لوله ی پستی

mailing tube

<hr> معنی : مایو یک تکه <hr> معانی دیگر : جامه ی شنا (به ویژه لباس شنای یک تکه ی زنانه)، مایو، جامه تنگ و چسبان بندبازان و رقاصان

معنی : مایو یک تکه معانی دیگر : جامه ی شنا (به ویژه لباس شنای یک تکه ی زنانه)، مایو، جامه تنگ و چسبان بندبازان و رقاصان

maillot

<hr> معنی : چاپار، نامه رسان، پستچی <hr> معانی دیگر : نامه بر، بربد

معنی : چاپار، نامه رسان، پستچی معانی دیگر : نامه بر، بربد

mailman

mailroom

mailshot

mailstop

mailwoman

<hr> معنی : ضرب و جرح، صدمه، نقص عضو، جرح، کسیرا معیوب کردن، چلا ق کردن <hr> معانی دیگر : معلول کردن، ناتوانمند کردن، ناقص العضو کردن، مصدوم کردن، معیوب شدن، اختلال یا ازکارافتادگی عضوی، جرج

معنی : ضرب و جرح، صدمه، نقص عضو، جرح، کسیرا معیوب کردن، چلا ق کردن معانی دیگر : معلول کردن، ناتوانمند کردن، ناقص العضو کردن، مصدوم کردن، معیوب شدن، اختلال یا ازکارافتادگی عضوی، جرج

maim

maimed him

maimedness

maimer

maimon

maimonidean

maimonides

<hr> معنی : دریا، عمده، با اهمیت، اصلی، کامل، تمام، مهم، نیرومند <hr> معانی دیگر : رودخانه ی ماین (در باختر آلمان)، مهشت، پروزی، (لوله کشی آب یا گاز و غیره) شاه لوله، (قدیمی) سرزمین اصلی، (برق و غیره) شاه سیم، کابل اصلی، (شعر قدیم) دریا، اقیانوس، (مهجور) گستره، جای بزرگ، (مخفف) mainmast و mainsail، (مهجور) نیرومند، قوی، وابسته به یا مجاور دکل اصلی کشتی، (انگلیسی - محلی) جالب توجه، معتنابه، هنگفت، (مهجور) وابسته به سرزمین پهناور یا دریای بزرگ، (خروس جنگی) یک سری مسابقه میان دو خروس

معنی : دریا، عمده، با اهمیت، اصلی، کامل، تمام، مهم، نیرومند معانی دیگر : رودخانه ی ماین (در باختر آلمان)، مهشت، پروزی، (لوله کشی آب یا گاز و غیره) شاه لوله، (قدیمی) سرزمین اصلی، (برق و غیره) شاه سیم، کابل اصلی، (شعر قدیم) دریا، اقیانوس، (مهجور) گستره، جای بزرگ، (مخفف) mainmast و mainsail، (مهجور) نی

main

main attraction

main battle tank

main body

<hr> رجوع شود به: independent clause

main clause

main course

<hr> عرشه ی کشتی، (در کشتی های بزرگ چند عرشه ای) عرشه ی اصلی

عرشه ی کشتی، (در کشتی های بزرگ چند عرشه ای) عرشه ی اصلی

main deck

<hr> (امریکا - خودمانی) خیابان اصلی شهر

(امریکا - خودمانی) خیابان اصلی شهر

main drag

main event

main exchange

main idea

main light

<hr> معنی : سرسطر <hr> معانی دیگر : راه یا مسیر اصلی، شاهراه، (راه آهن) خط اصلی، (مقام یا موقعیت و غیره) اصلی، عمده، برجسته، (عقیده و غیره) همگام با اکثریت، همه پسند، هرویین زدن

معنی : سرسطر معانی دیگر : راه یا مسیر اصلی، شاهراه، (راه آهن) خط اصلی، (مقام یا موقعیت و غیره) اصلی، عمده، برجسته، (عقیده و غیره) همگام با اکثریت، همه پسند، هرویین زدن

main line

main man

<hr> (کامپیوتر) حافظه ی اصلی، حافظه اصلی

(کامپیوتر) حافظه ی اصلی، حافظه اصلی

main memory

main menu

main objective

main part

main points

main road

main source of income

main squeeze

main stage

<hr> معنی : خط اصلی، قسمت اصلی کانال <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: main drag، راه اصلی جویبار

معنی : خط اصلی، قسمت اصلی کانال معانی دیگر : رجوع شود به: main drag، راه اصلی جویبار

main stem

<hr> (امریکا - کانادا)، خیابان اصلی (به ویژه در شهرهای کوچک)

(امریکا - کانادا)، خیابان اصلی (به ویژه در شهرهای کوچک)

main street

main switch

main window

mainbrace

<hr> ایالت مین (امریکا - مرکز: آگاستا - مخفف: me یا 86027 - me کیلومتر مربع)

ایالت مین (امریکا - مرکز: آگاستا - مخفف: me یا 86027 - me کیلومتر مربع)

maine

<hr> معنی : پردازنده مرکزی <hr> معانی دیگر : کامپیوتر بزرگ (که می توان چندین پایانه را به آن وصل کرد)

معنی : پردازنده مرکزی معانی دیگر : کامپیوتر بزرگ (که می توان چندین پایانه را به آن وصل کرد)

mainframe

<hr> معنی : بر، خشکی، قطعه، قاره، قطعه اصلی <hr> معانی دیگر : سرزمین اصلی (در برابر جزیره ها یا شبه جزیره های اطراف آن)، زمین لاد، جزیره ی هونشو (honshu) که بزرگترین جزیره ی آبخست گروه ژاپن است

معنی : بر، خشکی، قطعه، قاره، قطعه اصلی معانی دیگر : سرزمین اصلی (در برابر جزیره ها یا شبه جزیره های اطراف آن)، زمین لاد، جزیره ی هونشو (honshu) که بزرگترین جزیره ی آبخست گروه ژاپن است

واژه های حرف "m" - انگلیسی به انگلیسی