انگلیسی به انگلیسی

nitrate of silver

<hr> (شیمی) نیتراتی سازی، (به ترکیب آلی) no2 زدن، نیترات زنی به، شوره دار سازی

(شیمی) نیتراتی سازی، (به ترکیب آلی) no2 زدن، نیترات زنی به، شوره دار سازی

nitration

nitrazepam

<hr> معنی : نیترات سدیم، شوره اشنان <hr> معانی دیگر : niter ش

معنی : نیترات سدیم، شوره اشنان معانی دیگر : niter ش

nitre

<hr> معنی : دارای نیتروژن با ظرفیت بالا <hr> معانی دیگر : (شیمی) وابسته به یا دارای نیتروژن، نیتروژنی، نیتریک

معنی : دارای نیتروژن با ظرفیت بالا معانی دیگر : (شیمی) وابسته به یا دارای نیتروژن، نیتروژنی، نیتریک

nitric

<hr> (شیمی) اسید نیتریک (اسید بی رنگ و بخارزا به فرمول hno3)، جوهر شوره، تیزاب

(شیمی) اسید نیتریک (اسید بی رنگ و بخارزا به فرمول hno3)، جوهر شوره، تیزاب

nitric acid

<hr> (شیمی) اکسید نیتریک (گاز بی رنگ به فرمول no)

(شیمی) اکسید نیتریک (گاز بی رنگ به فرمول no)

nitric oxide

<hr> (شیمی) نیترید (ترکیبی از نیتروژن با عنصری مانند boron)

(شیمی) نیترید (ترکیبی از نیتروژن با عنصری مانند boron)

nitride

<hr> شوره دار، شوره خیز، شوره زا

شوره دار، شوره خیز، شوره زا

nitriferous

<hr> شوره زنی، تیزاب زنی، تبدیل به شوره یا نمک شوره، ترکیب چیزی با نیتروژن

شوره زنی، تیزاب زنی، تبدیل به شوره یا نمک شوره، ترکیب چیزی با نیتروژن

nitrification

nitrifier

<hr> (شیمی)، با نیتروژن یا ترکیب نیتروژنی آمیختن، (به خاک کشاورزی) نیترات زدن، به نیترات آغشتن، تبدیل به نمک کردن شوره کردن، شوره زدن به، تیزاب زدن

(شیمی)، با نیتروژن یا ترکیب نیتروژنی آمیختن، (به خاک کشاورزی) نیترات زدن، به نیترات آغشتن، تبدیل به نمک کردن شوره کردن، شوره زدن به، تیزاب زدن

nitrify

nitrifying

<hr> (شیمی) نیتریل (سیانید آلی به فرمول کلی n:r.c)

(شیمی) نیتریل (سیانید آلی به فرمول کلی n:r.c)

nitrile

<hr> (شیمی) نیتریت (ملح اسید نیتریک که حاوی بنیان منفی no2 است)، نیتریت

(شیمی) نیتریت (ملح اسید نیتریک که حاوی بنیان منفی no2 است)، نیتریت

nitrite

<hr> (شیمی)، نیترو (نام برخی ترکیبات دارای نیتروژن که از کنش وری اسید نیتروس یا اسید نیتریک به دست می آیند)، پیشوند:، دارای ترکیبات نیتروژن [nitrocellulose]، شوره، دارای بنیان [no2 [nitrobenzene <hr> nitro(methane) ورزش : مایع قابل اشتعال مورد استفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط براى نیروى بیشتر

(شیمی)، نیترو (نام برخی ترکیبات دارای نیتروژن که از کنش وری اسید نیتروس یا اسید نیتریک به دست می آیند)، پیشوند:، دارای ترکیبات نیتروژن [nitrocellulose]، شوره، دارای بنیان [no2 [nitrobenzene nitro(methane) ورزش : مایع قابل اشتعال مورد استفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط براى نیروى بیشتر

nitro

nitro explosive

<hr> (شیمی) نیترو بنزین (آبگونه ی زرد و زهرین به فرمول c6h5no2)، آبگونه ای که بوی روغن بادام تل&nbsp;میدهدو درساختن رنگ های جوهری بکار میرود

(شیمی) نیترو بنزین (آبگونه ی زرد و زهرین به فرمول c6h5no2)، آبگونه ای که بوی روغن بادام تل میدهدو درساختن رنگ های جوهری بکار میرود

nitrobenzene

nitrobenzol

<hr> (شیمی) نیترو سلولز (استرهای اسید نیتریک و سلولز)، ترکیب تیزاب

(شیمی) نیترو سلولز (استرهای اسید نیتریک و سلولز)، ترکیب تیزاب

nitrocellulose

nitrocellulosic

nitrogelatin

<hr> معنی : نیتروژن، ازت <hr> معانی دیگر : (شیمی) ازت، نیتروژن (عنصر شیمیایی بی بو و بی مزه و بی رنگ که چهار پنجم اتمسفر را تشکیل میدهد- نشان: n، وزن اتمی: 14/0067، شماره ی اتمی: 7، چگالی: 1/2506g/lit، نقطه ی گداز: -209/9c، نقطه ی جوش: -195/8c)

معنی : نیتروژن، ازت معانی دیگر : (شیمی) ازت، نیتروژن (عنصر شیمیایی بی بو و بی مزه و بی رنگ که چهار پنجم اتمسفر را تشکیل میدهد- نشان: n، وزن اتمی: 14/0067، شماره ی اتمی: 7، چگالی: 1/2506g/lit، نقطه ی گداز: -209/9c، نقطه ی جوش: -195/8c)

nitrogen

nitrogen chloride

<hr> چرخه ی نیتروژن (فرآیند طبیعی که طی آن نیتروژن هوا توسط گیاهان و جانداران مصرف و پس از مرگ دوباره عودت داده می شود)

چرخه ی نیتروژن (فرآیند طبیعی که طی آن نیتروژن هوا توسط گیاهان و جانداران مصرف و پس از مرگ دوباره عودت داده می شود)

nitrogen cycle

<hr> تثبیت نیتروژن، برجایی نیتروژن (تبدیل نیتروژن هوا به ترکیبات نیتروژنی توسط ترکیزه های موجود در ریشه ی برخی گیاهان و در خاک)

تثبیت نیتروژن، برجایی نیتروژن (تبدیل نیتروژن هوا به ترکیبات نیتروژنی توسط ترکیزه های موجود در ریشه ی برخی گیاهان و در خاک)

nitrogen fixation

nitrogenise

<hr> علوم مهندسى : ازت دهى

nitrogenization

<hr> (شیمی) با نیتروژن آمیختن، نیتروژنی کردن، با نیتروژن ترکیب کردن، تبدیل به ازت کردن، دارای نیتروژن کردن

(شیمی) با نیتروژن آمیختن، نیتروژنی کردن، با نیتروژن ترکیب کردن، تبدیل به ازت کردن، دارای نیتروژن کردن

nitrogenize

<hr> (شیمی) نیتروژن دار، نیتروژن زا، نیتروژنی، نیتروژن دار، ازت دار، ازتی

(شیمی) نیتروژن دار، نیتروژن زا، نیتروژنی، نیتروژن دار، ازت دار، ازتی

nitrogenous

<hr> معنی : ترکیب روغنی سنگین بفرمول <hr> معانی دیگر : ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3 no2 o h5 c3 <hr> nitroglycerin(e) نیترو گلسیرین، آبگونه قابل انفجارکه از ترکیب گلسیرین با جوهرباشد

معنی : ترکیب روغنی سنگین بفرمول معانی دیگر : ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3 no2 o h5 c3 nitroglycerin(e) نیترو گلسیرین، آبگونه قابل انفجارکه از ترکیب گلسیرین با جوهرباشد

nitroglycerin

nitroglycerine

nitromersol

<hr> (شیمی) دستگاه نیتروژن سنج

(شیمی) دستگاه نیتروژن سنج

nitrometer

nitrometric

<hr> (شیمی) نیتروس آمین (ترکیبات آلی که از amines ها مشتق شده و دارای n.no هستند)

(شیمی) نیتروس آمین (ترکیبات آلی که از amines ها مشتق شده و دارای n.no هستند)

nitrosamine

<hr> (شیمی) نیتروسیل (گروه یا بنیان یک ظرفیتی no)

(شیمی) نیتروسیل (گروه یا بنیان یک ظرفیتی no)

nitrosyl

<hr> معنی : شوره دار، دارای شوره، دارای نیتروژن با طرفیت پایین <hr> معانی دیگر : (شیمی)، وابسته به یا دارای نیترniter

معنی : شوره دار، دارای شوره، دارای نیتروژن با طرفیت پایین معانی دیگر : (شیمی)، وابسته به یا دارای نیترniter

nitrous

<hr> (شیمی) اسید نیتروس (hno2)، اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد

(شیمی) اسید نیتروس (hno2)، اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد

nitrous acid

<hr> (شیمی) اکسید نیتروس (گاز بی رنگ و ناآتشگیر به فرمول n2o)، گاز خنده آور، گازی است که در بیهوش سازی بکار میرود

(شیمی) اکسید نیتروس (گاز بی رنگ و ناآتشگیر به فرمول n2o)، گاز خنده آور، گازی است که در بیهوش سازی بکار میرود

nitrous oxide

nits

nitto denko corporation

<hr> دارای تخم حشره (به ویژه شپش)، رشک دار، رشک زده

دارای تخم حشره (به ویژه شپش)، رشک دار، رشک زده

nitty

<hr> (خودمانی) اصول، مبانی، زیربنا، زیرساخت، شالوده

(خودمانی) اصول، مبانی، زیربنا، زیرساخت، شالوده

nitty gritty

nitty gritty matter

<hr> بی عقل، ابله، احمق، نابخرد، خنگ، ادم پریشان حواس، ادم کله خشک و احمق

بی عقل، ابله، احمق، نابخرد، خنگ، ادم پریشان حواس، ادم کله خشک و احمق

واژه های حرف "n" - انگلیسی به انگلیسی