انگلیسی به انگلیسی

<hr> (گیاه شناسی) رخنده بر

schizocarp

<hr> (زیست شناسی) رخنده زایی، تولید مثل بوسیله شکاف خوردن

(زیست شناسی) رخنده زایی، تولید مثل بوسیله شکاف خوردن

schizogenesis

schizogenetic

schizogenetically

schizogenic

schizogenous

schizogenously

schizogonic

schizogonous

<hr> (زیست شناسی) رخنده زایی، شیزوگونی، تولید مثل بوسیله شکاف یا تقسیم سلولی

(زیست شناسی) رخنده زایی، شیزوگونی، تولید مثل بوسیله شکاف یا تقسیم سلولی

schizogony

<hr> (روان پزشکی) دچار اسکیزوفرنی، روان گسیخته، روان شکافته، اسکیزوئید، مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری

(روان پزشکی) دچار اسکیزوفرنی، روان گسیخته، روان شکافته، اسکیزوئید، مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری

schizoid

schizoidism

<hr> ارگانیسم های ریز فاقد کلروفیل که جزء قارچ محسوبند

ارگانیسم های ریز فاقد کلروفیل که جزء قارچ محسوبند

schizomycete

<hr> (هاگ زیان یا sporozoans) رخنده زا

(هاگ زیان یا sporozoans) رخنده زا

schizont

<hr> معنی : جنون جوانی <hr> معانی دیگر : (روان پزشکی) اسکیزوفرنی، روان گسیختگی، روان گسیخت (سابقا:dimentia praecox)

معنی : جنون جوانی معانی دیگر : (روان پزشکی) اسکیزوفرنی، روان گسیختگی، روان گسیخت (سابقا:dimentia praecox)

schizophrenia

<hr> معنی : مبتلا بجنون جوانی <hr> معانی دیگر : دچار اسکیزوفرنی، روان گسیخته (schizophrene هم می گویند)، schizophrene مبتلا بجنون جوانی

معنی : مبتلا بجنون جوانی معانی دیگر : دچار اسکیزوفرنی، روان گسیخته (schizophrene هم می گویند)، schizophrene مبتلا بجنون جوانی

schizophrenic

schizophrenically

<hr> (روان پزشکی) اسکیزوتمی، روان گسیخت خویی، طب جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی

(روان پزشکی) اسکیزوتمی، روان گسیخت خویی، طب جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی

schizothymia

schizothymic

<hr> (آمریکا- خودمانی) پخمه، گولو (schlemihl هم می نویسند)

(آمریکا- خودمانی) پخمه، گولو (schlemihl هم می نویسند)

schlemiel

schlep

schlepp

schlepper

<hr> ناحیه ی شلزویک (در مرز میان آلمان و دانمارک)

ناحیه ی شلزویک (در مرز میان آلمان و دانمارک)

schleswig

<hr> ایالت شلزویک - هولشتاین (در شمال آلمان - مرکز: 15721 - kiel کیلومتر مربع)

ایالت شلزویک - هولشتاین (در شمال آلمان - مرکز: 15721 - kiel کیلومتر مربع)

schleswig holstein

schlieren

<hr> (آمریکا - خودمانی) پست، بنجل، آخال

(آمریکا - خودمانی) پست، بنجل، آخال

schlock

schloss

schluss

<hr> (آمریکا - خودمانی)، (موسیقی یا ادبیات و غیره) زیاده پر احساسات، مبتذل، schmaltzy schmalz کوچک وکم اهمیت، موسیقی یااثرهنری خیال انگیز ورویایی

(آمریکا - خودمانی)، (موسیقی یا ادبیات و غیره) زیاده پر احساسات، مبتذل، schmaltzy schmalz کوچک وکم اهمیت، موسیقی یااثرهنری خیال انگیز ورویایی

schmaltz

<hr> schmaltz schmalz کوچک وکم اهمیت، موسیقی یااثرهنری خیال انگیز ورویایی

schmaltz schmalz کوچک وکم اهمیت، موسیقی یااثرهنری خیال انگیز ورویایی

schmaltzy

<hr> schmaltzy schmaltz کوچک وکم اهمیت، موسیقی یااثرهنری خیال انگیز ورویایی

schmaltzy schmaltz کوچک وکم اهمیت، موسیقی یااثرهنری خیال انگیز ورویایی

schmalz

schmalzy

<hr> (خودمانی)، تماما، کلا، رشوه (schmeer هم می نویسند)، همه

(خودمانی)، تماما، کلا، رشوه (schmeer هم می نویسند)، همه

schmear

<hr> (خودمانی) آدم ابله، آدم بی شعور، پخمه

(خودمانی) آدم ابله، آدم بی شعور، پخمه

schmo

schmoe

<hr> (خودمانی)، وراجی، صحبت خودمانی، صحبت خودمانی کردن

(خودمانی)، وراجی، صحبت خودمانی، صحبت خودمانی کردن

schmooze

<hr> (خودمانی) آدم رذل، بی سر و پا، جعلنق، بی شرف

(خودمانی) آدم رذل، بی سر و پا، جعلنق، بی شرف

schmuck

schmutz

<hr> معنی : مشروب جین قوی هلندی <hr> معانی دیگر : (هر نوع) مشروب الکلی قوی

معنی : مشروب جین قوی هلندی معانی دیگر : (هر نوع) مشروب الکلی قوی

schnapps

schnaps

<hr> معنی : سگ ' تری یر ' المانی نژاد <hr> معانی دیگر : (نوعی سگ قوی هیکل آلمانی) شناوزر

معنی : سگ ' تری یر ' المانی نژاد معانی دیگر : (نوعی سگ قوی هیکل آلمانی) شناوزر

schnauzer

schneider

schnell

schneurson

<hr> معنی : کتلت گوشت گوساله، شنیسل، شنیتزل <hr> معانی دیگر : کتلت (معمولا کتلت گوشت گوساله)

معنی : کتلت گوشت گوساله، شنیسل، شنیتزل معانی دیگر : کتلت (معمولا کتلت گوشت گوساله)

schnitzel

<hr> معنی : احمق، خرشو <hr> معانی دیگر : (آمریکا) آدم گول خور، گولو، زودباور، dolt : احمق

معنی : احمق، خرشو معانی دیگر : (آمریکا) آدم گول خور، گولو، زودباور، dolt : احمق

schnook

<hr> معنی : لوله مخصوص تنفس در زیر اب <hr> معانی دیگر : لوله دخول وخروج هوا در زیر دریایی، با لوله تنفس زیر ابی رفتن snorkel

معنی : لوله مخصوص تنفس در زیر اب معانی دیگر : لوله دخول وخروج هوا در زیر دریایی، با لوله تنفس زیر ابی رفتن snorkel

واژه های حرف "s" - انگلیسی به انگلیسی