انگلیسی به انگلیسی

wing commander

<hr> (امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن

(امریکا - عامیانه) بدون نقشه و آمادگی قبلی نطق (یا عمل) کردن

wing it

<hr> (پیچ و مهره) مهره ی خروسکی، خروسک، مهره ی بالدار، پیچ و مهره دارای جا انگشتی

(پیچ و مهره) مهره ی خروسکی، خروسک، مهره ی بالدار، پیچ و مهره دارای جا انگشتی

wing nut

<hr> نوک کفش دارای قوس منحنی، انتهای بال، سر بال

نوک کفش دارای قوس منحنی، انتهای بال، سر بال

wing tip

wingate

wingate institute

<hr> (فوتبال امریکایی) بازیکن عقب (در تیم حمله)

(فوتبال امریکایی) بازیکن عقب (در تیم حمله)

wingback

<hr> (امریکا - خودمانی)، (رویداد یا مهمانی و غیره) شاد و پر سروصدا، مهمانی پر سر و صدا

(امریکا - خودمانی)، (رویداد یا مهمانی و غیره) شاد و پر سروصدا، مهمانی پر سر و صدا

wingding

wingdings

<hr> بالدار، الهام بخش، رفعت انگیز، تعالی بخش، سریع السیر، تندرو

بالدار، الهام بخش، رفعت انگیز، تعالی بخش، سریع السیر، تندرو

winged

<hr> شعر، نظم، اشعار، لطف شاعرانه

شعر، نظم، اشعار، لطف شاعرانه

winged horse

winger

wingless

<hr> بال کوچک، بالچه، باله، زائده بال مانند

بال کوچک، بالچه، باله، زائده بال مانند

winglet

<hr> مانند بال، جناح وار، جناح مانند

مانند بال، جناح وار، جناح مانند

winglike

<hr> معنی : خلبانجناحی <hr> معانی دیگر : (در آرایش پرواز هواپیماهای جنگنده) هواپیمای پشت سر هواپیمای پیشگام، خلبان هواپیمای دوم، خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند

معنی : خلبانجناحی معانی دیگر : (در آرایش پرواز هواپیماهای جنگنده) هواپیمای پشت سر هواپیمای پیشگام، خلبان هواپیمای دوم، خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند

wingman

<hr> معنی : طول بال های هواپیما <hr> معانی دیگر : (هواپیما و پرنده) فاصله میان انتهای دو بال، بالکش، بال رس

معنی : طول بال های هواپیما معانی دیگر : (هواپیما و پرنده) فاصله میان انتهای دو بال، بالکش، بال رس

wingspan

<hr> رجوع شود به: wingspan، فاصله بین دو بال هواپیما و پرنده

رجوع شود به: wingspan، فاصله بین دو بال هواپیما و پرنده

wingspread

wingti paias

wingy

<hr> اسم خاص مونث (مخفف: winnie)

اسم خاص مونث (مخفف: winnie)

winifred

<hr> معنی : چشمک، برق زدن، با چشم اشاره کردن، باز و بسته شدن، چشمک زدن <hr> معانی دیگر : چشم برهم زدن، پلک زدن، سوسو زدن، (با: out - ناگهان) پایان یافتن، به اتمام رسیدن، خاموش شدن، ته کشیدن، علامت دادن (با نور یا چراغ)، (با: back یا away) با چشم به هم زدن زدودن یا کنار زدن، (با: at) نادیده گرفتن، غمز، غمزه، کرشمه، لحظه، زمان یک چشم برهم زدن، آن، (انگلیس - رانندگی) چراغ زدن، راهنما زدن، روشن و خاموش کردن یا شدن، نور متناوب، سوسو زنی، (با چشم یا چراغ و غیره) علامت، نشان، مخابره، اغما­ کردن

معنی : چشمک، برق زدن، با چشم اشاره کردن، باز و بسته شدن، چشمک زدن معانی دیگر : چشم برهم زدن، پلک زدن، سوسو زدن، (با: out - ناگهان) پایان یافتن، به اتمام رسیدن، خاموش شدن، ته کشیدن، علامت دادن (با نور یا چراغ)، (با: back یا away) با چشم به هم زدن زدودن یا کنار زدن، (با: at) نادیده گرفتن، غمز، غمزه، ک

wink

wink at

wink out

<hr> معنی : چشم بند اسب، چشمک زن، مژه، چشم <hr> معانی دیگر : (انگلیس - اتومبیل و غیره) چراغ راهنما (امریکا: binker)، (شخص یادستگاه) چشمک زن، روشن و خاموش شونده، رجوع شود به: blinder، (عامیانه) مژه، عینک

معنی : چشم بند اسب، چشمک زن، مژه، چشم معانی دیگر : (انگلیس - اتومبیل و غیره) چراغ راهنما (امریکا: binker)، (شخص یادستگاه) چشمک زن، روشن و خاموش شونده، رجوع شود به: blinder، (عامیانه) مژه، عینک

winker

<hr> معنی : حلزون خوراکی، چشمک زدن، جابجا کردن <hr> معانی دیگر : انواع شکم پایان که آفت صدف های خوراکی هستند، (با: out یا out of و غیره) بیرون کشیدن، افشا کردن، درآوردن

معنی : حلزون خوراکی، چشمک زدن، جابجا کردن معانی دیگر : انواع شکم پایان که آفت صدف های خوراکی هستند، (با: out یا out of و غیره) بیرون کشیدن، افشا کردن، درآوردن

winkle

winkler

<hr> شایسته پیروزی، قابل فتح

شایسته پیروزی، قابل فتح

winnable

winnably

<hr> سرخپوست وینیبگو (سرخپوستان وینیبگو امروزه در ایالت نبراسکا زیست می کنند)، زبان وینیبگو (از زبان های siouan)

سرخپوست وینیبگو (سرخپوستان وینیبگو امروزه در ایالت نبراسکا زیست می کنند)، زبان وینیبگو (از زبان های siouan)

winnebago

<hr> معنی : برنده، فاتح، برنده بازی <hr> معانی دیگر : پیروز، پیروزمند، (عامیانه) کامیار، دارای آینده ی درخشان

معنی : برنده، فاتح، برنده بازی معانی دیگر : پیروز، پیروزمند، (عامیانه) کامیار، دارای آینده ی درخشان

winner

winner of the contest

winnie

winnie the pooh

<hr> معنی : تسخیر، غلبه، برد، فتح و ظفر، برنده، دلکش <hr> معانی دیگر : مبلغ برده شده، فاتح، پیروزمند، جذاب، گیرا، فریبا، برندگی، فریبنده

معنی : تسخیر، غلبه، برد، فتح و ظفر، برنده، دلکش معانی دیگر : مبلغ برده شده، فاتح، پیروزمند، جذاب، گیرا، فریبا، برندگی، فریبنده

winning

winning number

winning on points

winning side

winning smile

winningly

winnings

<hr> شهر وینی پگ (پایتخت استان مانی توبا - کانادا)، رودخانه ی وینیپگ (در کانادا)

شهر وینی پگ (پایتخت استان مانی توبا - کانادا)، رودخانه ی وینیپگ (در کانادا)

winnipeg

<hr> معنی : پاک کردن، افشاندن، بجنبش دراوردن، غربال کردن، باد دادن، بوجاری کردن، باد افشان کردن <hr> معانی دیگر : (مجازی) حلاجی کردن، درست را از غلط جدا کردن، سرند کردن، بررسی کردن، درآوردن، (غله) باد دادن، وسیله ی باددادن گندم و غیره: انگشته، پرپاش، (با فشار باد) پراکندن

معنی : پاک کردن، افشاندن، بجنبش دراوردن، غربال کردن، باد دادن، بوجاری کردن، باد افشان کردن معانی دیگر : (مجازی) حلاجی کردن، درست را از غلط جدا کردن، سرند کردن، بررسی کردن، درآوردن، (غله) باد دادن، وسیله ی باددادن گندم و غیره: انگشته، پرپاش، (با فشار باد) پراکندن

winnow

<hr> معنی : باده پرست، معتاد به شراب <hr> معانی دیگر : (امریکا-خودمانی) دائم الخمر، میخوار

معنی : باده پرست، معتاد به شراب معانی دیگر : (امریکا-خودمانی) دائم الخمر، میخوار

wino

wins

winslet

<hr> ادوارد وینزلو (کوچگر انگلیسی در امریکا)

ادوارد وینزلو (کوچگر انگلیسی در امریکا)

winslow

<hr> نوعی استاندارد برای نرم افزارهای تحت ویندوز که بتوانند با پروتوکل ip / tcp کار کنند

نوعی استاندارد برای نرم افزارهای تحت ویندوز که بتوانند با پروتوکل ip / tcp کار کنند

واژه های حرف "w" - انگلیسی به انگلیسی