دیکشنری تخصصی

audio visual material

audiocassette

<hr> (پزشکی - گوش) نمودار شنوایی (که میزان از دست رفتگی حس شنوایی را می سنجد)، شنودنگاشت

(پزشکی - گوش) نمودار شنوایی (که میزان از دست رفتگی حس شنوایی را می سنجد)، شنودنگاشت

audiogram

<hr> (بخشی از پزشکی که با شنوایی سرو کار دارد) شنودشناسی، شنواییسنجی

(بخشی از پزشکی که با شنوایی سرو کار دارد) شنودشناسی، شنواییسنجی

audiology

<hr> معنی : دستگاه سنجش قوهء سامعه، شنوایی سنج <hr> معانی دیگر : ابزار سنجش میزان شنوایی، شنود سنج، اودیومتر

معنی : دستگاه سنجش قوهء سامعه، شنوایی سنج معانی دیگر : ابزار سنجش میزان شنوایی، شنود سنج، اودیومتر

audiometer

<hr> روانشناسى : شنوایى سنجى

روانشناسى : شنوایى سنجى

audiometry

<hr> علوم مهندسى : صوت الکترونیک : اودیون

علوم مهندسى : صوت الکترونیک : اودیون

audion

audiospace

<hr> معنی : رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی، رسیدگی کردن <hr> معانی دیگر : حسابرسی کردن، (کلاس) مستمع آزاد بودن، متوازن سازی حساب ها، بررسی دقیق

معنی : رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی، رسیدگی کردن معانی دیگر : حسابرسی کردن، (کلاس) مستمع آزاد بودن، متوازن سازی حساب ها، بررسی دقیق

audit

audit client

audit criteria

audit of decisions

audit risk

audit sample

audit strategy

audit test

audit test deck

audit trail

audit trails

audit trial

audited amount

auditee

auditing

auditing around the computer

auditing procedures

<hr> معنی : ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع <hr> معانی دیگر : حسابرس، شنودگر

معنی : ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع معانی دیگر : حسابرس، شنودگر

auditor

<hr> معنی : تالار کنفرانس، تالار شنوندگان، شنودگاه <hr> معانی دیگر : تالار سخنرانی

معنی : تالار کنفرانس، تالار شنوندگان، شنودگاه معانی دیگر : تالار سخنرانی

auditorium

auditors

auditory hallucination

auditory nerve

auditory perspective

auditory sensation area

aufbau principle

aufeis

aufwuchs

augelite

augen gneiss

augen or augen structure or augen structure

augen schist

augen structure

augend

<hr> معنی : مته، دیلم، زمین سوراخ کن <hr> معانی دیگر : مته ی بزرگ (از gimlet بزرگتر است)، سفتگر، سفتانه، پرما، پره، زمین سورا&nbsp; کن

معنی : مته، دیلم، زمین سوراخ کن معانی دیگر : مته ی بزرگ (از gimlet بزرگتر است)، سفتگر، سفتانه، پرما، پره، زمین سورا کن

auger

auger auger bit

auger boring or boring or boring or auger

auger coefficient

auger drill

auger drilling

<hr> (فیزیک) تحریک الکترون های اتم (که با جذب انرژی آنان ایجاد می شود و با برون افکنی یک الکترون همراه است)

(فیزیک) تحریک الکترون های اتم (که با جذب انرژی آنان ایجاد می شود و با برون افکنی یک الکترون همراه است)

واژه های حرف "a" - دیکشنری تخصصی